accommodations

/əˌkɑməˈdeɪʃənz//əˌkɑməˈdeɪʃənz/

جمله های نمونه

1. the accommodations on this train were very inadequate
وسائل رفاهی این ترن اصلا کافی نبود.

2. this hotel has accommodations for five hundred guests
این هتل ظرفیت پذیرایی پانصد نفر را دارد.

تخصصی

[برق و الکترونیک] اصلاحات

انگلیسی به انگلیسی

• lodgings, living quarters

پیشنهاد کاربران

اشتباه است.
حالت جمع این کلمه فقط معنای تسهیلات و امکانات می دهد، نه معنای اقامت.
حالت مفرد آن معنای اقامت می دهد.
محل اقامت موقت
Accommodations = زندگی کردن در یک مکان به صورت موقت
A place to stay or live
1. Its difficult to find cheap accommodation in London
زندگی کردن موقت در یک مکان
امکانات، امتیازات، مزایا
اردوگاه تفریحی
محل زندگی برای زمانی کوتاه
محل ماندن
مکان موقت جهت اقامت
اقامت برای مدت کوتاه مانند. . اقامت در هتل!
محل زندگی. . مکانی برای زندگی!
The lack of accommodations، فقدان امکانات رفاهی
محل سکونت
محل اقامت
A place to live, esp a temporary place such as a hotel room
مکانی موقت جهت اقامت
محلی برای اقامت کوتاه مدت مثل مهمانسرا
اقامت کوتاه مدت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس