accolade

/ˈækəˌled//ˈækəleɪd/

معنی: سر بالایی، ستایش، خط اتصال، اکولاد
معانی دیگر: درود و آفرین، (معمولا جمع) هلهله و آفرین، تمجید، تشویق، با لبه ی شمشیر به شانه ی کسی زدن (و به او لقب و امتیازات اشرافی دادن)، در آغوش گرفتن تشریفاتی (هنگام اعطای القاب اشرافی)، (با دادن جایزه و یا رتبه و غیره) قرین افتخار کردن، فراز، سختی، مراسم اعطای منصب شوالیه یاسلحشوری و یا شهسواری، خطابرو به این شکل }{

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an expression or mark of approval; honor; award.
مترادف: acclaim, commendation, honor, kudos
مشابه: acclamation, acknowledgment, applause, approbation, approval, award, compliment, congratulation, credit, encomium, laudation, plaudit, prize, recognition, recommendation, salvo, testimonial, tribute

- The actress received accolades from the critics for her performance in this new film.
[ترجمه رضا] هنرپیشه بخاطر عملکردش از سوی منتقدین مورد ستایش قرار گرفت
|
[ترجمه گوگل] این بازیگر برای بازی در این فیلم جدید تحسین منتقدان را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه جوایز متعددی را از سوی منتقدان برای عملکرد خود در این فیلم جدید دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The governor's plan drew accolades from the state's mayors.
[ترجمه گوگل] طرح فرماندار مورد تحسین شهرداران ایالت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] برنامه والی جوایز را از شهرداران دولت دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she received the accolade of the newspapers
او مورد تحسین و تمجید روزنامه ها قرار گرفت.

2. the iffland ring, which is the highest accolade of the german theater
حلقه ی ایفلند که بالاترین جایزه ی تئاتر آلمان است

3. She received a Grammy Award, the highest accolade in the music business.
[ترجمه گوگل]او جایزه گرمی را دریافت کرد که بالاترین جایزه در تجارت موسیقی است
[ترجمه ترگمان]او جایزه گرمی (the)را در کسب وکار موسیقی دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Four restaurants have been awarded the highest accolade of a three - star rating .
[ترجمه گوگل]چهار رستوران بالاترین نشان درجه سه ستاره را دریافت کرده اند
[ترجمه ترگمان]چهار رستوران بیش ترین امتیاز را از درجه سه ستاره دریافت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Nobel prize has become the ultimate accolade in the sciences.
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل به بزرگترین افتخار در علوم تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل به the نهایی در علوم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her approval was the highest accolade he could have received.
[ترجمه گوگل]تایید او بالاترین تمجیدی بود که او می توانست دریافت کند
[ترجمه ترگمان]موافقت او بالاترین accolade بود که می توانست به او برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cole grants them a grudging accolade.
[ترجمه گوگل]کول به آنها تجلیل کینه ای می دهد
[ترجمه ترگمان]کول آن ها را با بی میلی به آن ها اعطا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So who should receive the accolade of riding the biggest wave?
[ترجمه گوگل]پس چه کسی باید نشان سواری بر بزرگترین موج را دریافت کند؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین چه کسی باید با بیش ترین موج حرکت را دریافت کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This acclaimed the accolade of being the first steam locomotive on the railway!
[ترجمه گوگل]این اولین لوکوموتیو بخار در راه آهن بود!
[ترجمه ترگمان]این موضوع مورد تحسین قرار دادن اولین لوکوموتیو بخار در راه آهن را مورد تحسین قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But this generous accolade does not mean that we are resting on our laurels.
[ترجمه گوگل]اما این تمجید سخاوتمندانه به این معنا نیست که ما روی موفقیت های خود تکیه می کنیم
[ترجمه ترگمان]اما این مراسم سخاوتمندانه به این معنی نیست که ما روی laurels استراحت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He probably accepts that the ultimate accolade for the county cricketer will now remain inaccessible.
[ترجمه گوگل]او احتمالا می پذیرد که افتخار نهایی برای کریکت کانتی اکنون غیرقابل دسترس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او احتمالا قبول می کند که رکورد نهایی برای کریکت باز این استان در حال حاضر غیرقابل دسترسی باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And that's as high an accolade as any I can give it!
[ترجمه گوگل]و این تمجیدی است که من می توانم به آن بدهم!
[ترجمه ترگمان]و آن هم به همان بلندی است که هر چیزی را می توانم به آن برسانم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All that and an accolade from the intellectual socialist weekly!
[ترجمه گوگل]همه اینها و یک تمجید از هفته نامه سوسیالیست روشنفکر!
[ترجمه ترگمان]همه این ها و accolade از هفته نامه سوسیالیست است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ari Hart recently received the accolade of being represented in the Museum of Modern Art.
[ترجمه گوگل]آری هارت اخیراً نشان حضور در موزه هنر مدرن را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]آری هارت اخیرا این accolade را در موزه هنرهای معاصر دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The accolade is designed to recognise all - round excellence.
[ترجمه گوگل]این جایزه برای تشخیص برتری همه جانبه طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این accolade برای به رسمیت شناختن تمام برتری همه جانبه طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سربالایی (اسم)
acclivity, uphill, accolade, haughtiness, arrogance, ascent, rise, upgrade

ستایش (اسم)
eulogy, praise, accolade, adoration, worship, veneration, approbation, endorsement, commendation, laud, approval, backing, doxology, laudation, encomium

خط اتصال (اسم)
junction, joint, accolade, jointing, interface, juncture, seam

اکولاد (اسم)
accolade, brace

انگلیسی به انگلیسی

• laurels, award or honor, expression of praise; brace or vertical line used in music to connect 2 or more staves (music); ceremonial bestowal of knighthood by tapping on a person's shoulders with a sword; curved molding (architecture)
an accolade is praise or an award given publicly to someone who is greatly admired; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تحسین. تشویق. تمجید. ستایش
مثال:
The actress received accolades from the critics for her performance in this new film.
هنرپیشه زن بخاطر عملکردش در این فیلم جدید از سوی منتقدین مورد تحسین و تشویق قرار گرفت.
commendation
complement
1. تشریف، اعطای لقب ( شوالیه )
2. تمجید، تکریم؛ تأیید
نشان ، جایزه های خاص جشنواره ها مانند یک مجسمه طلایی یا یک پرنده بلورین یا یک نخل نقره ای و . . .
جایزه و افتخار
He has received various accolades
افتخارات
پیشکش یا جایزه ای که به عنوان افتخار یا برای ابراز کاردرستی کسی به وی داده شود.
تقدیر و تشکر
قدردانی
تعریف و تمجید
● تمجید
● جایزه والا، نشان افتخار
تقدیر و تمجید

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس