1. I believe they will quickly acclimatise.
[ترجمه parisa] من اعتقاد دارم که آنها به سرعت تغییر خواهند کرد.|
[ترجمه مجید] معتقدم که آنها به سرعت با شرایط خودشان را وقف می دهند|
[ترجمه گوگل]من معتقدم که آنها به سرعت سازگار خواهند شد[ترجمه ترگمان]من معتقدم که به زودی acclimatise خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Although well able to acclimatise to most aquarium conditions most Rasboras will reward any efforts made to accommodate their particular requirements.
[ترجمه گوگل]اگرچه راسبوراها به خوبی قادر به سازگاری با اکثر شرایط آکواریومی هستند، هر تلاشی را که برای برآوردن نیازهای خاص خود انجام می شود، پاداش می دهند
[ترجمه ترگمان]اگر چه خوب قادر به دسترسی به بیشتر شرایط آکواریوم است، بیشتر Rasboras به هر گونه تلاش برای تطبیق با الزامات خاص خود پاداش خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر چه خوب قادر به دسترسی به بیشتر شرایط آکواریوم است، بیشتر Rasboras به هر گونه تلاش برای تطبیق با الزامات خاص خود پاداش خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It takes 15 to 30 minutes to acclimatise: a dog to the equipment and there is on-going training after that.
[ترجمه گوگل]15 تا 30 دقیقه طول می کشد تا سازگاری پیدا کند: یک سگ به تجهیزات و بعد از آن آموزش مداوم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول می کشد: یک سگ به تجهیزات و بعد از آن تمرین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول می کشد: یک سگ به تجهیزات و بعد از آن تمرین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I have needed some time to acclimatise to England but, given a chance, I can show the supporters the real me.
[ترجمه گوگل]من برای سازگاری با انگلیس به مدتی زمان نیاز داشتم، اما با داشتن یک فرصت، می توانم من واقعی را به هواداران نشان دهم
[ترجمه ترگمان]من به زمانی نیاز دارم که به انگلستان سفر کنم، اما با توجه به این شانس، می توانم طرفداران واقعی را به هواداران نشان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به زمانی نیاز دارم که به انگلستان سفر کنم، اما با توجه به این شانس، می توانم طرفداران واقعی را به هواداران نشان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Essentially we must not acclimatise to the local time, which is totally different to how we normally operate.
[ترجمه گوگل]اساساً ما نباید خود را با زمان محلی، که کاملاً با نحوه عملکرد معمول ما متفاوت است، سازگار کنیم
[ترجمه ترگمان]اساسا ما نباید به زمان محلی برسیم، که کاملا با نحوه عملکرد ما تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اساسا ما نباید به زمان محلی برسیم، که کاملا با نحوه عملکرد ما تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If I went by train I could acclimatise to the altitude on the way there.
[ترجمه گوگل]اگر با قطار می رفتم می توانستم با ارتفاع در مسیر آنجا سازگار شوم
[ترجمه ترگمان]اگر با قطار می رفتم، می توانستم در راه به ارتفاع بالا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر با قطار می رفتم، می توانستم در راه به ارتفاع بالا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They have been travelling for two days and will need some time to acclimatise.
[ترجمه گوگل]آنها دو روز است که در سفر هستند و برای سازگاری نیاز به زمان دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مدت دو روز سفر کرده اند و به کمی زمان نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها به مدت دو روز سفر کرده اند و به کمی زمان نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This year he has left for St Louis early to acclimatise himself.
[ترجمه گوگل]امسال او زود عازم سنت لوئیس شد تا خود را وفق دهد
[ترجمه ترگمان]امسال او به سنت لوئیز رفت تا خود را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امسال او به سنت لوئیز رفت تا خود را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gazza moved out to the villa in July to acclimatise before the football season kicked off.
[ترجمه گوگل]گاززا در ماه ژوئیه برای سازگاری قبل از شروع فصل فوتبال به ویلا نقل مکان کرد
[ترجمه ترگمان]Gazza قبل از شروع فصل فوتبال در ماه جولای به ویلا نقل مکان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Gazza قبل از شروع فصل فوتبال در ماه جولای به ویلا نقل مکان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The upshot of this is that players must also acclimatise to the flight of the ball.
[ترجمه گوگل]نتیجه این امر این است که بازیکنان باید با پرواز توپ نیز سازگار شوند
[ترجمه ترگمان]نتیجه این امر این است که بازیکنان نیز باید به پرواز توپ بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه این امر این است که بازیکنان نیز باید به پرواز توپ بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The comparison is flattering. But I need to adapt to the style of play and to acclimatise over here.
[ترجمه گوگل]مقایسه تملق آمیز است اما من باید خود را با سبک بازی وفق دهم و در اینجا خود را سازگار کنم
[ترجمه ترگمان]این مقایسه تملق آمیز بود اما من باید با سبک بازی و to در اینجا انطباق پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقایسه تملق آمیز بود اما من باید با سبک بازی و to در اینجا انطباق پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Dr Brukner spent a month at Melwood at the back end of 2009-10 to acclimatise to his new surroundings.
[ترجمه گوگل]دکتر بروکنر در اواخر سال 2009-2010 یک ماه را در ملوود گذراند تا با محیط جدید خود سازگار شود
[ترجمه ترگمان]دکتر Brukner در پایان ۱۰ - ۲۰۰۹ یک ماه را در Melwood گذراند تا به محیط جدید خود برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر Brukner در پایان ۱۰ - ۲۰۰۹ یک ماه را در Melwood گذراند تا به محیط جدید خود برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He has continued to work hard as he has attempted to acclimatise to the English game.
[ترجمه گوگل]او همچنان به سختی کار خود را ادامه داده و سعی کرده تا با بازی انگلیسی سازگار شود
[ترجمه ترگمان]او همچنان که تلاش کرده است تا به بازی انگلیسی تبدیل شود، به سختی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنان که تلاش کرده است تا به بازی انگلیسی تبدیل شود، به سختی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The mother bear spends about three weeks with the cub in the area of her snow hole, allowing it to acclimatise, before leading it out on to the sea ice to learn the art of seal hunting.
[ترجمه گوگل]خرس مادر حدود سه هفته را با توله در ناحیه برف چاله خود سپری می کند و به او اجازه می دهد تا خود را سازگار کند، قبل از اینکه او را به سمت یخ دریا هدایت کند تا هنر شکار فوک را بیاموزد
[ترجمه ترگمان]مادر خرس در حدود سه هفته با بچه گرک در قسمتی از سوراخ برفی خود می گذراند و قبل از این که آن را به روی یخ دریا هدایت کند تا هنر شکار فوک را بیاموزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادر خرس در حدود سه هفته با بچه گرک در قسمتی از سوراخ برفی خود می گذراند و قبل از این که آن را به روی یخ دریا هدایت کند تا هنر شکار فوک را بیاموزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید