acclamation

/ˌækləˈmeɪʃn̩//ˌækləˈmeɪʃn̩/

معنی: تحسین، تحسین و شادی، احسنت، افرین، اخذ رای زبانی
معانی دیگر: هورا، کف زدن، ابراز احساسات، هلهله، شادباش، آفرین، تشویق، استقبال، رای شفاهی، اخذ رای زبانی (از طریق کف زدن و هلهله و بدون شمارش آرا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: acclamatory (adj.)
(1) تعریف: enthusiastic applause; loud expression of approval.
مترادف: acclaim, plaudits
مشابه: applause, bravo, cheers, curtain call, hand, ovation

- The orchestra's performance was followed by thunderous acclamation.
[ترجمه گوگل] اجرای ارکستر با تحسین رعد و برق همراه بود
[ترجمه ترگمان] نمایش ارکستر با هلهله thunderous دنبال می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a vote by voice or applause, showing virtually unanimous approval.
مترادف: acclaim
مشابه: approval

جمله های نمونه

1. she was elected by acclamation
با رای شفاهی انتخاب شد.

2. all her statements were greeted with acclamation
همه ی اظهاراتش با تحسین و کف زدن حضار مواجه شد.

3. All her remarks were greeted with acclamation.
[ترجمه گوگل]از تمام اظهارات او با تحسین استقبال شد
[ترجمه ترگمان]تمام سخنان او با تحسین و تحسین استقبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The news was greeted with considerable popular acclamation.
[ترجمه گوگل]این خبر با استقبال قابل توجه مردم روبرو شد
[ترجمه ترگمان]این خبر با acclamation بسیار معروف مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The decision was taken by acclamation .
[ترجمه گوگل]این تصمیم با تحسین اتخاذ شد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم با acclamation گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The resolution will be adopted by acclamation.
[ترجمه گوگل]قطعنامه با تحسین پذیرفته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم با هلهله و تشویق پذیرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Cornhuskers were No. 1 by acclamation.
[ترجمه گوگل]Cornhuskers با تحسین شماره 1 بود
[ترجمه ترگمان]The شماره ۱ با تحسین و تحسین به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The decision was taken by voice acclamation at a private session of the Democratic representatives.
[ترجمه گوگل]این تصمیم در جلسه خصوصی نمایندگان دموکرات با تحسین صوتی گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم توسط هلهله، در جلسه خصوصی نمایندگان دموکرات، گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In hiddenness we do not receive human acclamation, admiration, support, or encouragement.
[ترجمه گوگل]در پنهان ما تحسین، تحسین، حمایت یا تشویق انسانی را دریافت نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]در hiddenness، ما acclamation انسانی، تحسین، حمایت، یا تشویق را دریافت نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Honor comes in a continuous stream and acclamation keeps lasting.
[ترجمه گوگل]افتخار در جریانی پیوسته می آید و تحسین ها ماندگار است
[ترجمه ترگمان]افتخار در جریان پیوسته و acclamation است که دوام می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Christ shall come, with shout of acclamation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مسیح خواهد آمد، با فریاد تحسین
[ترجمه ترگمان]وقتی مسیح بیاید، با فریاد تحسین و تحسین خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The slate was approved by acclamation during the closing general session of the meeting.
[ترجمه گوگل]این لوح در جلسه عمومی اختتامیه مجمع با تحسین به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]در پایان جلسه عمومی این جلسه، این لوح با acclamation مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reform resolution was adopted by acclamation.
[ترجمه گوگل]قطعنامه اصلاحات با تحسین به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]این تصمیم اصلاحات با هلهله و تشویق پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The motion was carried by acclamation.
[ترجمه گوگل]این حرکت با تحسین انجام شد
[ترجمه ترگمان]این حرکت او را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This is the applause acclamation that I want.
[ترجمه گوگل]این تحسین تشویق است که من می خواهم
[ترجمه ترگمان] این تشویق acclamation که من می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحسین (اسم)
acclaim, praise, admiration, applause, acclamation

تحسین و شادی (اسم)
acclamation

احسنت (اسم)
acclamation

افرین (اسم)
acclamation

اخذ رای زبانی (اسم)
acclamation

انگلیسی به انگلیسی

• shout of approval, applause, praise; affirmative vote by cheers or applause
acclamation is a noisy or enthusiastic expression of approval.

پیشنهاد کاربران

acclamation 2 ( n ) =the act of electing sb using a spoken, not written, vote, e. g. The decision was made by acclamation.
acclamation
acclamation 1 ( n ) ( �kləˈmeɪʃn ) =loud and enthusiastic approval or welcome, e. g. the tackle brought the supporters to their feet in acclamation.
acclamation
acclamation ( noun ) = تشویق، تحسین، تجلیل، رای شفاهی ( با کف زدن و تشویق بدون شمارش آرا )
examples:
1. George Berthe was elected by acclamation for a third term as corporate secretary of Makivik.
...
[مشاهده متن کامل]

جورج برته با تحسین برای سومین بار به عنوان دبیر شرکت Makivik انتخاب شد.
2. He could, I suppose, quit before Labour's annual conference in September, allowing Brown to replace him by acclamation
فکر می کنم او می تواند قبل از کنفرانس سالانه کارگران در ماه سپتامبر کناره گیری کند و به براون اجازه می دهد تا با تجلیل ( تحسین ) جایگزین او شود.

تحسین و تمجید
آفرین گفتن

بپرس