accepter

/ækˈseptər//əkˈseptə/

معنی: پذیرنده، قبول کننده
معانی دیگر: پذیرنده، قبول کننده

جمله های نمونه

1. I will not accept if nominated, and will serve if selected.
[ترجمه گوگل]در صورت نامزدی نمی پذیرم و در صورت انتخاب خدمت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]من در صورت نامزد شدن قبول نخواهم کرد و در صورتی که انتخاب شود خدمت خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must accept finite disappointment, but we must never lose infinite hope.
[ترجمه گوگل]ما باید ناامیدی محدود را بپذیریم، اما هرگز نباید امید بی پایان را از دست بدهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ناامیدی finite را بپذیریم، اما نباید هرگز امید بی پایان را از دست ندهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His views on knowledge economy have been accepted with unamity.
[ترجمه گوگل]دیدگاه وی در مورد اقتصاد دانش با اتفاق نظر پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او درباره اقتصاد دانش با unamity پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most scientists of the time were prepared to accept Darwin's case.
[ترجمه گوگل]بیشتر دانشمندان آن زمان آماده پذیرش پرونده داروین بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانشمندان زمان حاضر بودند تا پرونده داروین را بپذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were intimidated into accepting a pay cut by the threat of losing their jobs.
[ترجمه گوگل]آنها با تهدید از دست دادن شغل خود از پذیرش کاهش دستمزد می ترسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که با تهدید از دست دادن شغل خود، پول پرداختی را قبول خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Never accept lifts from strange men.
[ترجمه گوگل]هرگز بالابر مردان غریبه را نپذیرید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت من رو از مردای غریبه قبول نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had no alternative but to accept his offer.
[ترجمه گوگل]چاره ای جز پذیرش پیشنهاد او نداشتم
[ترجمه ترگمان]من چاره دیگری نداشتم جز اینکه پیشنهادش را بپذیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She felt a great sense of pride as she watched him accept the award.
[ترجمه گوگل]او با تماشای دریافت جایزه، احساس غرور زیادی کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی او را دید که جایزه را می پذیرد، احساس غرور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The key to a happy life is to accept you are never actually in control.
[ترجمه گوگل]کلید یک زندگی شاد این است که بپذیرید هیچ وقت واقعاً تحت کنترل نیستید
[ترجمه ترگمان]کلید یک زندگی شاد این است که قبول کنید شما هرگز در واقع تحت کنترل نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please accept my sincere wishes for the New Year. I hope you will continue to enjoy good health.
[ترجمه گوگل]لطفا آرزوهای صمیمانه مرا برای سال جدید بپذیرید امیدوارم همچنان از سلامتی برخوردار باشید
[ترجمه ترگمان]لطفا آرزوهای صادقانه مرا برای سال نو بپذیرید امیدوارم که به سلامتی خود ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Teachers qualified to teach in England are not accepted in Scotland and vice versa.
[ترجمه گوگل]معلمان واجد شرایط برای تدریس در انگلستان در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و بالعکس
[ترجمه ترگمان]آموزگارانی که صلاحیت تدریس در انگلستان را دارند، در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You taught me to aim for success and to accept failure with courage. Happy Teacher"s Day.
[ترجمه گوگل]تو به من آموختی که موفقیت را هدف بگیرم و شکست را با شجاعت بپذیرم روز معلم مبارک
[ترجمه ترگمان]تو به من یاد دادی که به موفقیت برسم و شکست را با شهامت قبول کنی روز معلم شاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is no generally accepted definition of life.
[ترجمه گوگل]هیچ تعریف پذیرفته شده ای از زندگی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی تعریفی برای تعریف زندگی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are no perfect relationships. It's how you accept the imperfections that makes it perfect.
[ترجمه گوگل]هیچ روابط کاملی وجود ندارد این نحوه پذیرش نواقص است که آن را کامل می کند
[ترجمه ترگمان]هیچ رابطه ای کامل وجود ندارد این روشی است که شما نقایصی را که آن را کامل می کند، بپذیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پذیرنده (اسم)
accepter, acceptor, receiver

قبول کننده (اسم)
accepter, acceptor

انگلیسی به انگلیسی

• one who accepts or receives

پیشنهاد کاربران

بپرس