accelerometer

/ækˌseləˈrɑːmətər//əkˌseləˈrɒmɪtə/

معنی: شتاب سنج
معانی دیگر: سرعت نما و ارتعاش سنج هواپیما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an instrument that measures acceleration.

جمله های نمونه

1. The paper introduces a new type piezoelectric accelerometer with built-in microelectronics change amplifier.
[ترجمه گوگل]این مقاله نوع جدیدی از شتاب‌سنج پیزوالکتریک را با تقویت‌کننده تغییر میکروالکترونیک داخلی معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک شتاب سنج پیزوالکتریک نوع جدیدی را با تقویت کننده تغییر میکرو الکترونیک معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Describes the static calibration methods of accelerometer: gravitational attraction method, loading method and centrifuge method.
[ترجمه گوگل]روش های کالیبراسیون استاتیک شتاب سنج را شرح می دهد: روش جاذبه گرانشی، روش بارگذاری و روش سانتریفیوژ
[ترجمه ترگمان]Describes روش های کالیبراسیون ثابت شتاب سنج: روش کشش گرانشی، روش بارگذاری و روش سانتریفیوژ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Accelerometer and soft tissue such as skin and muscle have an influence on the result of sound vibration analysis of bone.
[ترجمه گوگل]شتاب‌سنج و بافت‌های نرم مانند پوست و عضله بر نتایج آنالیز ارتعاشات صوتی استخوان تأثیر دارند
[ترجمه ترگمان]بافت نرم و نرم مانند پوست و ماهیچه در اثر آنالیز ارتعاش صدا استخوان تاثیر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper discusses one type of micromechanical accelerometer with torsional pendulum.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک نوع شتاب‌سنج میکرومکانیکی با آونگ پیچشی را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد یک نوع شتاب سنج میکرو مکانیکی با آونگ پیچشی بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Working principle of four-beam piezoelectric accelerometer and application of ANSYS on piezoelectric accelerometer are addressed.
[ترجمه گوگل]اصل کار شتاب‌سنج پیزوالکتریک چهار پرتو و کاربرد ANSYS در شتاب‌سنج پیزوالکتریک مورد بررسی قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اصل کاری شتاب سنج پیزوالکتریک چهار پرتو و کاربرد of بر شتاب سنج پیزوالکتریک مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To improve the sensitivity of the exiting accelerometer, an exclusive charge amplifier is integrated with a data sampler and analysis software, forming a portable micro2vibration test system.
[ترجمه گوگل]برای بهبود حساسیت شتاب‌سنج خروجی، یک تقویت‌کننده شارژ انحصاری با یک نمونه‌بردار داده و نرم‌افزار تجزیه و تحلیل یکپارچه شده است و یک سیستم تست میکرو ارتعاش قابل حمل را تشکیل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]برای بهبود حساسیت شتاب سنج خازنی، یک تقویت کننده شارژ انحصاری با یک نرم افزار نمونه برداری و نمونه برداری داده تلفیق می شود و یک سیستم تست micro۲vibration قابل حمل را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, a calculation of certain practical micromachined accelerometer size is done.
[ترجمه گوگل]در نهایت، محاسبه اندازه شتاب‌سنج ریزماشین‌شده عملی خاصی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، محاسبه یک اندازه سنجی عملی خاص، انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A 3 - component 3 -- optic accelerometer suitable for well logging is presented.
[ترجمه گوگل]یک شتاب سنج نوری 3 جزء 3 مناسب برای ثبت چاه ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک شتاب سنج ۳ جز ۳ - - نوری مناسب برای ورود به چاه، ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At present, the silicon accelerometer base on mutual inductance variety have many thesis report in fremdnees, but no any thesis repot in home.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، شتاب‌سنج سیلیکونی مبتنی بر تنوع اندوکتانس متقابل، گزارش‌های پایان‌نامه‌ای زیادی در فرمدنیز دارد، اما هیچ مخزن پایان‌نامه‌ای در خانه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، پایه شتاب سنج خازنی در انواع اندوکتانس متقابل گزارش پایان نامه زیادی در fremdnees دارد، اما هیچ پایان نامه دیگری در خانه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This accelerometer is fabricated by N type silicon wafer. To obtain high aspect ratio structure, deep reactive ion etching(DRIE) process is employed.
[ترجمه گوگل]این شتاب سنج توسط ویفر سیلیکونی نوع N ساخته شده است برای به دست آوردن ساختار نسبت ابعاد بالا، فرآیند حکاکی یون واکنشی عمیق (DRIE) استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این شتاب سنج توسط ویفر سیلیکون نوع ساخته شده است برای به دست آوردن ساختار نسبت ابعادی بالا، فرآیند زدایش عمیق و زدایش عمیق مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Micro-fluid angular accelerometer only detects the angular accelerometer in the direction of input axis, and it can effectively separate the linear acceleration and vibration.
[ترجمه گوگل]شتاب سنج زاویه ای میکرو سیال فقط شتاب سنج زاویه ای را در جهت محور ورودی تشخیص می دهد و می تواند به طور موثر شتاب خطی و ارتعاش را جدا کند
[ترجمه ترگمان]شتاب سنج زاویه ای خرد شده فقط شتاب زاویه ای زاویه ای در جهت محور ورودی را تشخیص می دهد، و می تواند به طور موثر شتاب و لرزش خطی را جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through the digital computation, the effects of different accuracy accelerometer errors on reentry point's parameters are given.
[ترجمه گوگل]از طریق محاسبات دیجیتال، اثرات خطاهای شتاب سنج دقت مختلف بر پارامترهای نقطه ورود مجدد داده می شود
[ترجمه ترگمان]از طریق محاسبات دیجیتال، اثرات خطای سرعت سنج متفاوت در پارامترهای نقطه reentry داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Figure 4 is a functional block diagram of a 2 axis MEMS integrated accelerometer.
[ترجمه گوگل]شکل 4 بلوک دیاگرام عملکردی یک شتاب سنج یکپارچه MEMS دو محوره است
[ترجمه ترگمان]شکل ۴ یک نمودار بلوکی عملیاتی یک شتاب سنج یکپارچه MEMS ۲ محور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We're predicting Apple will incorporate new multitouch gestures, and maybe even the accelerometer, to trigger functions of the traditional QWERTY keyboard.
[ترجمه گوگل]ما پیش‌بینی می‌کنیم که اپل ژست‌های چندلمسی جدید و شاید حتی شتاب‌سنج را برای فعال کردن عملکردهای صفحه‌کلید سنتی QWERTY ترکیب کند
[ترجمه ترگمان]ما پیش بینی می کنیم که اپل حرکات multitouch جدید و شاید حتی شتاب سنج را بکار خواهد برد تا عملکرد صفحه کلید QWERTY سنتی را راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The charge amplifier for the interface circuit of full different accelerometer needs lower noise design.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده شارژ برای مدار رابط شتاب سنج کاملا متفاوت نیاز به طراحی نویز کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده شارژ برای مدار رابط شتاب سنج مختلف نیازمند طراحی نویز پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شتاب سنج (اسم)
accelerometer

تخصصی

[عمران و معماری] شتابسنج
[زمین شناسی] شتاب سنج .
[نفت] شتاب سنج

انگلیسی به انگلیسی

• device that measures acceleration

پیشنهاد کاربران

accelerometer ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: شتاب سنج
تعریف: حسگری که براساس رابطه اش با نیروی جاذبه به تعیین سرعت و جهت گوشی تلفن همراه کمک می کند

بپرس