abysmally

جمله های نمونه

1. As the chart shows, it has failed abysmally.
[ترجمه گوگل]همانطور که نمودار نشان می دهد، به شدت شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]همانطور که این نمودار نشان می دهد، به گونه abysmally شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The standard of education was abysmally low.
[ترجمه گوگل]استاندارد آموزش به شدت پایین بود
[ترجمه ترگمان]استاندارد آموزش به گونه abysmally پایین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Government schools perform abysmally and the system has been set up for failure.
[ترجمه گوگل]مدارس دولتی عملکرد افتضاحی دارند و سیستم برای شکست راه اندازی شده است
[ترجمه ترگمان]مدارس دولتی به شدت عمل می کنند و سیستم برای شکست تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Research and development spending by existing firms is abysmally low.
[ترجمه گوگل]مخارج تحقیق و توسعه توسط شرکت های موجود بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]هزینه های تحقیق و توسعه توسط شرکت های موجود به گونه abysmally پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Service in the restaurant was abysmally slow. My husband was starting to flip out, so I tried to distract him with small talk.
[ترجمه گوگل]سرویس دهی در رستوران بسیار کند بود شوهرم شروع به تلنگر زدن کرده بود، بنابراین سعی کردم با صحبت های کوچک حواس او را پرت کنم
[ترجمه ترگمان]سرویس خدمات در رستوران به نحو abysmally کند بود شوهرم داشت از حال می رفت، بنابراین سعی کردم با حرف زدن او را پرت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moreover, in the old centralized system, both the new and old generation fighters had the same abysmally low rates.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در سیستم متمرکز قدیمی، هر دو جنگنده نسل جدید و قدیم نرخ های بسیار پایینی یکسانی داشتند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در سیستم قدیمی متمرکز هم، هم مبارزان نسل جدید و هم نسل جدید به شدت نرخ های پایینی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Khan dreams of leading a mass movement of motivated Pakistanis calling for an Augean clean-up of the country's abysmally corrupt politics.
[ترجمه گوگل]آقای خان رویای رهبری جنبش توده‌ای از پاکستانی‌های باانگیزه را در سر می‌پروراند که خواستار پاکسازی اوج از سیاست‌های فاسد این کشور هستند
[ترجمه ترگمان]آقای خان رویای رهبری یک جنبش جمعی از پاکستانی های برانگیخته را آرزو می کند که خواستار پاک سازی کامل سیاست فاسد و فاسد کشور شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the two - and - a - half - year - olds, much to my and their parents'surprise, failed abysmally.
[ترجمه گوگل]اما بچه‌های دو و نیم ساله، که باعث تعجب من و والدینشان شد، به طرز افتضاحی شکست خوردند
[ترجمه ترگمان]اما بچه های دو و دو ساله، خیلی به من و پدر و مادرشان تعجب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These strata, lying apparently in contact, are in fact abysmally separated.
[ترجمه گوگل]این اقشار که ظاهراً در تماس هستند، در واقع به طرز وحشتناکی از هم جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]این لایه ها، که ظاهرا در تماس هستند، در واقع به شدت از هم جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deeply, immeasurably

پیشنهاد کاربران

This word is used to describe something that is done extremely poorly or in a way that is far below expectations. It emphasizes the severity of the failure or lack of competence
کاری که بسیار ضعیف یا به روشی بسیار کمتر از حد انتظار انجام می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بر شدت شکست یا عدم شایستگی تاکید می کند.
مثال؛
He performed abysmally in the exam, scoring the lowest in the class.
In a sports context, one might say, “The team played abysmally, losing by a huge margin. ”
A reviewer might write, “The movie was abysmally bad, with terrible acting and a predictable plot. ”

UK: /əˈbɪz. ml. i/
US: /əˈbɪz. məl. i/
Infinitely
ژرف، گردابی، ناپیمودنی
به شدت، به طرزِ فوق العاده ای، بطورِ افتضاحی، به طرزِ مفتضحانه ای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : abysm
✅️ صفت ( adjective ) : abysmal
✅️ قید ( adverb ) : abysmally
به طرزِ شدیدی، فوق العاده، به صورتی وحشتناک، بسیار زیاد، به طرز مفتضحانه ای

بپرس