1. The club was near to the abysm but a last minute goal against Racing Santander saved the situation.
[ترجمه گوگل]باشگاه نزدیک به پرتگاه بود اما گل دقیقه آخر مقابل راسینگ سانتاندر باعث نجات این موقعیت شد
[ترجمه ترگمان]این باشگاه در نزدیکی the قرار داشت، اما یک دقیقه آخر در برابر تیم ریسینگ سانتاندر، این موقعیت را حفظ نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Just like drop into a dark abysm, just like a boat on the surface of dark amplitude ocean.
[ترجمه گوگل]درست مانند سقوط در یک پرتگاه تاریک، درست مانند یک قایق بر روی سطح اقیانوس با دامنه تاریک
[ترجمه ترگمان]مانند زورقی در سطح اقیانوس تاریک مانند زورقی در غرقاب تاریکی فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Unknow: What seest you else in the dark backward and abysm of time?
[ترجمه گوگل]نادان: چه چیز دیگری شما را در تاریکی عقب مانده و ورطه زمان می بینید؟
[ترجمه ترگمان]چه وقت شما را در تاریکی و بی پایان می بینید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was a lot of baffle or difficulties in all this way, I stayed in a dark abysm, but I've seen hope when persist in writing.
[ترجمه گوگل]در تمام این راه گیج یا دشواری های زیادی وجود داشت، من در پرتگاهی تاریک ماندم، اما وقتی در نوشتن پافشاری می کنم، امیدی را دیده ام
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت یک دیوار یا مشکلات زیادی وجود داشت، من در یک abysm تاریک توقف کردم، اما وقتی به نوشتن ادامه دادم، امیدوار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even though many times before, you never did escape the maddening abysm .
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه بارها قبلاً، هرگز از ورطه دیوانه کننده فرار نکردید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر چند دفعه پیش از این، هرگز از آن غرقاب دیوانه فرار نمی کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As I can no longer feel the other end of the abysm, conscientiously I shall arise form the dullish darkness .
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دیگر نمی توانم آن سوی پرتگاه را احساس کنم، با وجدان از تاریکی کسل کننده برخواهم خاست
[ترجمه ترگمان]همچنان که دیگر دردی دیگر را احساس نمی کنم، از آن رو که در تاریکی مطلق فرو خواهم جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I often hided myself out in a quiet corner, facing the bright moon in the sky, allowing sorrow being pulled into a bottomless abysm and gradually spreading into deep-felt miss.
[ترجمه گوگل]اغلب خود را در گوشهای ساکت پنهان میکردم، روبهروی ماه درخشان در آسمان بودم، و اجازه میدادم غم به ورطهای بیپایین کشیده شود و به تدریج به حسرت عمیقی گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات خود را در گوشه ای آرام و آرام در آسمان می بینم که به سوی ماه روشن در آسمان فرو می رود، و به تدریج دچار غم و اندوه می شود و کم کم دچار خطا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید