abstractionism


مجردگرایی، نظریه و عملکرد تجریدی (به ویژه در هنر)، مکتبی که از کیفیات واقعی هنر دوراست، خیال بافی

جمله های نمونه

1. This is justified by his belief that abstractionism does more than obscure the truth of immaterialism.
[ترجمه گوگل]این با این باور او توجیه می‌شود که انتزاع‌گرایی چیزی بیش از پنهان‌کردن حقیقت غیرمادی‌گرایی انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این امر با اعتقاد او به این امر توجیه می شود که abstractionism بیش از ابهام حقیقت of را مبهم می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Therefore, either realism or abstractionism or modern arts has an inseparable relation with vis. . .
[ترجمه گوگل]بنابراین، یا رئالیسم یا انتزاع گرایی و یا هنرهای مدرن رابطه ای ناگسستنی با vis دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، خواه واقع گرایی یا هنر مدرن یا هنر مدرن، رابطه ای جدایی ناپذیر با هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He refines traditional realistic painting with abstractionism and minimalism approach, and rationally constructs a modern art concept with unique personal style.
[ترجمه گوگل]او نقاشی رئالیستی سنتی را با رویکرد انتزاع گرایی و مینیمالیسم اصلاح می کند و به طور منطقی یک مفهوم هنری مدرن با سبک شخصی منحصر به فرد می سازد
[ترجمه ترگمان]او نقاشی واقعی سنتی را با رویکرد abstractionism و مینیمالیسم شکل می دهد، و به طور منطقی یک مفهوم هنری مدرن با سبک شخصی منحصر به فرد می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cubism, Abstractionism, and Pop art have all been epochs in the postrealistic era.
[ترجمه گوگل]کوبیسم، انتزاع گرایی و هنر پاپ همگی دوره هایی در دوران پسا رئالیستی بوده اند
[ترجمه ترگمان]Cubism، Abstractionism، و هنر پاپ در دوران postrealistic به دوره ای تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore, either realism or abstractionism or modern arts has an inseparable relation with visual experience.
[ترجمه گوگل]بنابراین، رئالیسم یا انتزاع گرایی یا هنرهای مدرن با تجربه بصری رابطه ناگسستنی دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یا واقع گرایی یا هنر مدرن یا هنر مدرن، رابطه ای جدایی ناپذیر با تجربه بصری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you hold an exhibition where works of abstractionism are displayed at left and representationalism at right, then Wang Yuhong's recent works should definitely be placed between them two.
[ترجمه گوگل]اگر نمایشگاهی برگزار می‌کنید که در آن آثار انتزاع‌گرایی در سمت چپ و بازنمایی‌گرایی در سمت راست به نمایش در می‌آیند، قطعاً آثار اخیر وانگ یوهونگ باید بین این دو قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اگر نمایشگاهی را برگزار کنید که در آن آثار abstractionism در سمت چپ و representationalism نمایش داده می شوند، پس کاره ای اخیر وانگ Yuhong قطعا باید بین این دو قرار داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fourth is the truth of abstractionism.
[ترجمه گوگل]چهارم حقیقت انتزاع گرایی است
[ترجمه ترگمان]چهارم حقیقت of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The expressionism and abstractionism height arising at the historic moment raise the banner that art probes, create out peculiar artistic style.
[ترجمه گوگل]اوج اکسپرسیونیسم و ​​انتزاع گرایی که در لحظه تاریخی برمی خیزد پرچمی را برافراشته است که هنر به کاوش در آن می پردازد و سبک هنری عجیبی را خلق می کند
[ترجمه ترگمان]The و abstractionism که در آن لحظه تاریخی پدید می آیند، پرچم و کنجکاوی هنری را بالا می برند و سبک هنری خاص خود را به وجود می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The expressionism and abstractionism are born in the turn of the century changes in society environment under.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم و ​​انتزاع گرایی در آغاز قرن نوزدهم در محیط جامعه متولد می شوند
[ترجمه ترگمان]اکسپرسیونیسم و abstractionism در دوران تغییرات قرن حاضر در محیط اجتماعی به دنیا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This open letter is to rebut the argument of abstractionism.
[ترجمه گوگل]این نامه سرگشاده برای رد استدلال تجریدگرایی است
[ترجمه ترگمان]این نامه باز to استدلال of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the microscopic level, this problem manifests itself in abstractionism.
[ترجمه گوگل]در سطح میکروسکوپی، این مشکل در انتزاع گرایی خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در سطح میکروسکوپی، این مشکل خودش را در abstractionism نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But ethics without practical application only lead to the sterile formalism and abstractionism of scholastic thought.
[ترجمه گوگل]اما اخلاق بدون کاربرد عملی تنها به فرمالیسم عقیم و انتزاع گرایی اندیشه مکتبی منجر می شود
[ترجمه ترگمان]اما اصول اخلاقی بدون کاربرد عملی منجر به فرمول بندی sterile و abstractionism تفکر مدرسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even early in his career, Liao sought to project the emotional qualities of his subjects, a focus on their inner nature that here seems to presage his turn toward abstractionism in the 1960s.
[ترجمه گوگل]لیائو حتی در اوایل زندگی حرفه‌ای خود به دنبال فرافکنی ویژگی‌های عاطفی سوژه‌هایش بود، تمرکز بر ماهیت درونی آنها که به نظر می‌رسد در اینجا پیش‌بینی چرخش او به سمت انتزاع‌گرایی در دهه 1960 است
[ترجمه ترگمان]حتی در ابتدای کار او، Liao به دنبال پروژه کردن کیفیت های احساسی سوژه های خود، تمرکز بر طبیعت درونی خود بود که به نظر می رسد نشان از گرایش او نسبت به abstractionism در دهه ۱۹۶۰ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The realistic nonobjective expression come from two aspects: one is western modern art which develop from realism to impressionism, abstractionism, cubism and fauvism.
[ترجمه گوگل]بیان غیر عینی واقع گرایانه از دو جنبه سرچشمه می گیرد: یکی هنر مدرن غربی که از رئالیسم به امپرسیونیسم، انتزاع گرایی، کوبیسم و ​​فوویسم توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]بیان واقع گرایانه realistic از دو جنبه حاصل می شود: هنر مدرن غربی است که از رئالیسم به امپرسیونیسم، abstractionism، cubism و fauvism توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• theory of abstract expression in art

پیشنهاد کاربران

( فلسفه )
تجریدگرایی
abstractionism ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: انتزاع‏گرایی
تعریف: شیوه‏ای از بیان در هنر نوین که با دست‏آفریده‏های واسیلی کاندینسکی، نقاش روسی نیمۀ اول قرن بیستم، پدید آمد

بپرس