1. Answer: Abstinency while take bolus of essence of Jin Suo solid to recuperate can greatly improvement.
[ترجمه گوگل]پاسخ: پرهیز از مصرف بولوس جوهر جامد جین سو برای بهبودی می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]پاسخ: Abstinency در حالی که جوهر عصاره جین suo را برای استراحت انتخاب می کند، می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: Abstinency در حالی که جوهر عصاره جین suo را برای استراحت انتخاب می کند، می تواند تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In mixed religion abstinency in, buddhism gives strictly prohibitive, this is the action that causes because of sex instinct and desire can cause soulful disturbance and trouble most.
[ترجمه گوگل]در دین مرکب پرهیز از دین بودایی به شدت منع می کند، این عملی است که باعث می شود به دلیل غریزه و میل جنسی بیشتر باعث اختلال روحی و دردسر شود
[ترجمه ترگمان]در دین مختلط، مکتب بودا به شدت بازدارنده است، این اقدامی است که به خاطر غریزه جنسی و تمایل می تواند موجب ایجاد اغتشاش و آشفتگی بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دین مختلط، مکتب بودا به شدت بازدارنده است، این اقدامی است که به خاطر غریزه جنسی و تمایل می تواند موجب ایجاد اغتشاش و آشفتگی بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But if normal man is long abstinency, can produce impact to psychological level above all, cause negative effect, cause sexual dysfunction then.
[ترجمه گوگل]اما اگر مرد معمولی پرهیز طولانی مدت داشته باشد، بیش از همه می تواند تأثیری بر سطح روانی داشته باشد، تأثیر منفی ایجاد کند، سپس باعث اختلال در عملکرد جنسی شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر فرد عادی abstinency طولانی باشد، می تواند تاثیر منفی بر سطح روانشناسی بالاتر از همه داشته باشد، باعث ایجاد اثر منفی شود، و باعث بدکاری جنسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما اگر فرد عادی abstinency طولانی باشد، می تواند تاثیر منفی بر سطح روانشناسی بالاتر از همه داشته باشد، باعث ایجاد اثر منفی شود، و باعث بدکاری جنسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the Middle Ages, Christianity emphasized on abstinency, but bore with prostitute, and treated prostitution as a necessary evil.
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، مسیحیت بر پرهیز تأکید میکرد، اما از فاحشگی حوصله میکرد و با فحشا بهعنوان شری ضروری برخورد میکرد
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، مسیحیت بر abstinency تاکید کرد، ولی روسپی بودن را تحمل کرد و فحشا را به عنوان یک شیطان مورد نیاز تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، مسیحیت بر abstinency تاکید کرد، ولی روسپی بودن را تحمل کرد و فحشا را به عنوان یک شیطان مورد نیاز تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The course is so long abstinency, husband couldn't help early, baby strong a baby's completion of its first month of life, he is given out to me ceaselessly " quality " date.
[ترجمه گوگل]دوره پرهیز طولانی است، شوهر نمی تواند کمک کند در اوایل، کودک قوی تکمیل کودک از ماه اول زندگی خود، او به من داده شده است بی وقفه تاریخ "کیفیت"
[ترجمه ترگمان]این دوره به قدری طولانی است که شوهر نتوانست زود به او کمک کند، کودکی که در ماه اول زندگی اش، به طور لاینقطع به من هدیه می دهد، و به من تاریخ \"کیفیت\" بی وقفه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دوره به قدری طولانی است که شوهر نتوانست زود به او کمک کند، کودکی که در ماه اول زندگی اش، به طور لاینقطع به من هدیه می دهد، و به من تاریخ \"کیفیت\" بی وقفه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The view undertakes the fidelity after abstinency, marriage is taught before marriage and ban prostitute absolutely.
[ترجمه گوگل]دیدگاه متعهد به وفاداری بعد از پرهیز، ازدواج قبل از ازدواج و ممنوعیت مطلق فاحشه است
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه وفاداری بعد از ازدواج را بر عهده می گیرد، ازدواج قبل از ازدواج به او آموزش داده می شود و prostitute را به طور کامل منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه وفاداری بعد از ازدواج را بر عهده می گیرد، ازدواج قبل از ازدواج به او آموزش داده می شود و prostitute را به طور کامل منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Just, I or very do not understand, old father how can like on him, and fierce, and strictly, and have not stature, feel on or abstinency send de religious personnel.
[ترجمه گوگل]فقط، من یا خیلی نمی فهمم، پدر پیر چگونه می تواند به او علاقه داشته باشد، و تندخو، و شدیدا، و قامت، احساس یا پرهیز از پرسنل مذهبی بفرستد
[ترجمه ترگمان]درست است، من نمی دانم، پدر پیر چطور می تواند او را دوست داشته باشد و هم به شدت و با شدت و با شدت، و نه احساس کند و نه احساس کند که personnel را می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست است، من نمی دانم، پدر پیر چطور می تواند او را دوست داشته باشد و هم به شدت و با شدت و با شدت، و نه احساس کند و نه احساس کند که personnel را می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The belief expresses two polarized aspects of early capitalism: abstinency and indulgence.
[ترجمه گوگل]این باور دو جنبه قطبی شده سرمایه داری اولیه را بیان می کند: پرهیز و تفریط
[ترجمه ترگمان]این عقیده دو جنبه قطبی سرمایه داری را بیان می کند: abstinency و indulgence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این عقیده دو جنبه قطبی سرمایه داری را بیان می کند: abstinency و indulgence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In addition, 2 people of husband and wife are abstinency meet too for long again, the husband often can be compared in sexual life excited.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، 2 نفر از زن و شوهر پرهیز ملاقات بیش از حد برای مدت طولانی دوباره، شوهر اغلب می تواند در زندگی جنسی هیجان زده مقایسه شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ۲ نفر زن و شوهر برای مدت طولانی یکدیگر را ملاقات می کنند، اما این شوهر اغلب در زندگی جنسی هیجان زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ۲ نفر زن و شوهر برای مدت طولانی یکدیگر را ملاقات می کنند، اما این شوهر اغلب در زندگی جنسی هیجان زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some chronic prostatitis patients, be full of fear to sexual life, taking abstinency attitude thereby cannot be taken.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران پروستاتیت مزمن، پر از ترس از زندگی جنسی هستند، بنابراین نمی توان نگرش خودداری را اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مبتلا به بیماری مزمن، سرشار از ترس از زندگی جنسی و اتخاذ نگرش abstinency هستند و در نتیجه نمی توان آن را اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مبتلا به بیماری مزمن، سرشار از ترس از زندگی جنسی و اتخاذ نگرش abstinency هستند و در نتیجه نمی توان آن را اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In Schopenhauer's opinion, the egoism is a starting point and his compassionateness ethics is to outspread, the tallest bourn is the mysterious doctrine of abstinency .
[ترجمه گوگل]به عقیده شوپنهاور، خودپرستی نقطه شروع است و اخلاق شفقت او باید فراتر رود، بلندترین زاده دکترین مرموز پرهیز است
[ترجمه ترگمان]به عقیده شوپنهاور، خودخواهی یک نقطه شروع است و اخلاق compassionateness، یعنی tallest، the mysterious of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عقیده شوپنهاور، خودخواهی یک نقطه شروع است و اخلاق compassionateness، یعنی tallest، the mysterious of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. AbridgeSex, both neither wants beyond the mark and frequent, also do not need abstinency .
[ترجمه گوگل]AbridgeSex، هر دو نمی خواهد فراتر از علامت و مکرر، همچنین نیازی به پرهیز نیست
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دوی این دو طرف بیش از حد مجاز و مکرر نیستند، هم چنین نیازی به abstinency ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دوی این دو طرف بیش از حد مجاز و مکرر نیستند، هم چنین نیازی به abstinency ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But if you must be joined, be about to check through: Abstinency 3 weeks.
[ترجمه گوگل]اما اگر باید ملحق شوید، در شرف بررسی: پرهیز از 3 هفته
[ترجمه ترگمان]اما اگر شما باید به آن ها ملحق شوید، باید از آن عبور کنید: Abstinency ۳ هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما اگر شما باید به آن ها ملحق شوید، باید از آن عبور کنید: Abstinency ۳ هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید