absquatulate
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
ابسکواتیولیت
🔸 معادل فارسی:
فرار کردن / سریع و ناگهانی رفتن / قید چیزی را زدن
🔸 تعریف ها:
به طور طنزآمیز و غیررسمی به معنی ترک ناگهانی و بی سر و صدا جایی یا فرار کردن به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
معمولاً در موقعیتی استفاده می شود که کسی به سرعت و بدون اطلاع دیگران محل را ترک می کند، اغلب برای فرار از مسئولیت یا مواجهه با مشکلی.
مثال:
He absquatulated before the bill arrived.
قبل از آمدن صورتحساب فرار کرد.
🔸 مترادف ها:
run away – bolt – disappear – make off – flee
🔸 نکته فرهنگی:
این واژه در زبان انگلیسی رسمی کمتر استفاده می شود و بیشتر به عنوان یک شوخی یا اصطلاح محاوره ای در نوشتار یا صحبت های غیررسمی به کار می رود.
🔸 معادل فارسی:
فرار کردن / سریع و ناگهانی رفتن / قید چیزی را زدن
🔸 تعریف ها:
به طور طنزآمیز و غیررسمی به معنی ترک ناگهانی و بی سر و صدا جایی یا فرار کردن به کار می رود.
... [مشاهده متن کامل]
معمولاً در موقعیتی استفاده می شود که کسی به سرعت و بدون اطلاع دیگران محل را ترک می کند، اغلب برای فرار از مسئولیت یا مواجهه با مشکلی.
مثال:
قبل از آمدن صورتحساب فرار کرد.
🔸 مترادف ها:
🔸 نکته فرهنگی:
این واژه در زبان انگلیسی رسمی کمتر استفاده می شود و بیشتر به عنوان یک شوخی یا اصطلاح محاوره ای در نوشتار یا صحبت های غیررسمی به کار می رود.
نکته اول در مورد این لغت این است که سه تلفظ مختلف دارد. نکته دوم اینکه خیلی اوقات در بافت و محیط شوخی یا هزل کلامی بکار می رود. نکته آخر اینکه عمدتاً در انگلیسیِ آمریکای شمالی کاربرد دارد. آنچه در زیر می آید بر گرفته از سه دیکشنری است که کاربرد عمومی دارند:
... [مشاهده متن کامل]
Collins Dictionary, New Oxford American Dictionary, and Dictionary. Com 🔰
Absquatulate /�bˈskwɒtjʊˌleɪt; əbˈskwɒtjʊleɪt; �bˈskwɒtʃəˌleɪt/ ( v - intr. with adverbial, humorous mainly North American English ) – meaning:
to leave; decamp; leave abruptly; to flee; abscond
ناگهان و بی خبر ترک کردن؛ پا به فرار گذاشتن؛ رخت بر بستن؛ بدون اطلاع قبلی و به شکل ناگهانی هزیمت کردن؛ جیم شدن؛ فرار را بر قرار ترجیح دادن؛ فِلِنگ را بستن؛ دُم را روی کول گذاشتن و دِه در رو ( در رفتن )
Example 1: 👇
The old prospector absquatulated with our picks and shovel.
کاوشگر پیر با کلنگ و بیل ما جیم شد ( فِلِنگ رو بست ) .
Example 2: 👇
The mischievous cat managed to absquatulate every time the door was left open.
هر بار که در باز می موند، گربه ی بازیگوش پا به فرار میذاشت.
Example 3: 👇
When they heard the police sirens approaching, the burglars decided to absquatulate from the scene of the crime.
با شنیدن صدای آژیر پلیس تصمیم گرفتند تا دُمِ خود را روی کول گذاشته و دِ در رو ( فِلِنگ را ببندند ) .

... [مشاهده متن کامل]
Absquatulate /�bˈskwɒtjʊˌleɪt; əbˈskwɒtjʊleɪt; �bˈskwɒtʃəˌleɪt/ ( v - intr. with adverbial, humorous mainly North American English ) – meaning:
ناگهان و بی خبر ترک کردن؛ پا به فرار گذاشتن؛ رخت بر بستن؛ بدون اطلاع قبلی و به شکل ناگهانی هزیمت کردن؛ جیم شدن؛ فرار را بر قرار ترجیح دادن؛ فِلِنگ را بستن؛ دُم را روی کول گذاشتن و دِه در رو ( در رفتن )
کاوشگر پیر با کلنگ و بیل ما جیم شد ( فِلِنگ رو بست ) .
هر بار که در باز می موند، گربه ی بازیگوش پا به فرار میذاشت.
با شنیدن صدای آژیر پلیس تصمیم گرفتند تا دُمِ خود را روی کول گذاشته و دِ در رو ( فِلِنگ را ببندند ) .

بدون خداحافظی کسیرو ترک کردن.
بی سر و صدا گریختن
بدون خداحافظی ترک کردن