absorbing

/əbˈzɔːrbɪŋ//əbˈzɔːbɪŋ/

معنی: جاذب، درکش، دراشام، جذاب، جالب، دلربا
معانی دیگر: چشمگیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: very interesting; engaging.
مترادف: engaging, engrossing
متضاد: boring, irksome
مشابه: arresting, fascinating, interesting

- Her mystery novels are so absorbing that I can't put them down once I start reading.
[ترجمه ترجمه foxy] رمان های معمایی او انقدر جذاب هستند که وقتی شروع به خواندنشان می کنم نمی توانم ان ها را زمین بگذارم
|
[ترجمه گوگل] رمان های اسرارآمیز او آنقدر جذاب هستند که وقتی شروع به خواندن می کنم نمی توانم آنها را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان] رمان های سری او انقدر جذاب هستند که وقتی شروع به خواندن می کنم نمی توانم آن ها را پایین بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an absorbing tale
داستان جذاب

2. she has absorbing eyes
چشمان جذابی دارد.

3. He stood still, absorbing every detail of the street.
[ترجمه Javidan roshanak] او بی حرکت ایستاد، و تمامی جزییات خیابان را جذب کرد ( در اینجا به معنی فهم دقیق جزییات می باشد )
|
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود و تمام جزئیات خیابان را جذب می کرد
[ترجمه ترگمان]بی حرکت ایستاد و تمام جزئیات خیابان را زیر نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Writing a biography is an absorbing voyage of discovery.
[ترجمه گوگل]نوشتن بیوگرافی یک سفر اکتشافی جذاب است
[ترجمه ترگمان]نوشتن یک زندگینامه، سفر طولانی اکتشاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had a great faculty for absorbing information.
[ترجمه گوگل]او استعداد خوبی برای جذب اطلاعات داشت
[ترجمه ترگمان]استعداد خوبی برای این اطلاعات داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She and Ned sat silently for a moment, absorbing the peace of the lake.
[ترجمه گوگل]او و ند برای لحظه ای ساکت نشستند و آرامش دریاچه را جذب کردند
[ترجمه ترگمان]او و ند لحظه ای ساکت نشستند و آرامش دریاچه را جذب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are still absorbing the lessons of this disaster.
[ترجمه گوگل]ما هنوز در حال جذب درس های این فاجعه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز درس هایی از این فاجعه را جذب می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are still absorbing the harsh lessons of this disaster.
[ترجمه گوگل]ما هنوز در حال جذب درس های سخت این فاجعه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز در حال جذب درس های سخت این فاجعه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They spent a week in Paris just absorbing the atmosphere.
[ترجمه گوگل]آنها یک هفته را در پاریس صرف کردند تا جو را جذب کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک هفته را در پاریس گذراندند و جو را زیر نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It works by absorbing moisture on the surface of your skin.
[ترجمه گوگل]با جذب رطوبت روی سطح پوست شما کار می کند
[ترجمه ترگمان]آن با جذب رطوبت بر روی سطح پوست شما کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The result is absorbing and highly readable.
[ترجمه گوگل]نتیجه جذب و بسیار خوانا است
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن جذب و بسیار قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's an absorbing and engaging show.
[ترجمه گوگل]این یک نمایش جذاب و جذاب است
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش جالب و جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These should have the capacity for absorbing large numbers of people from nearby towns.
[ترجمه گوگل]اینها باید ظرفیت جذب تعداد زیادی از مردم از شهرهای مجاور را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این ها باید ظرفیت جذب تعداد زیادی از مردم از شهرهای مجاور را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One way of absorbing the extra carbon dioxide would be to plant more trees.
[ترجمه گوگل]یکی از راه های جذب دی اکسید کربن اضافی، کاشت درختان بیشتر است
[ترجمه ترگمان]یک راه جذب دی اکسید کربن اضافی برای کاشت درختان بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The scene might have been absorbing had I not been fighting to keep control of the wheelbarrow.
[ترجمه گوگل]اگر برای کنترل چرخ دستی نمی جنگیدم، ممکن بود صحنه جذاب باشد
[ترجمه ترگمان]این صحنه ممکن بود ذهن او را جذب کرده باشد که من در حال مبارزه با the نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاذب (صفت)
absorbent, adsorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, bibulous, catching, mesmeric, fruity

درکش (صفت)
absorbent, absorbing

دراشام (صفت)
absorbent, absorbing

جذاب (صفت)
absorbing, charming, appealing, nifty, cute, slick, fetching, lovable, loveable, dashing, bonnie, bonny, copacetic, personable, well-off

جالب (صفت)
spicy, absorbing, attractive, yummy, marvelous, memorable, arresting, well-off

دلربا (صفت)
absorbing, attractive, charming, enchanting, fetching

تخصصی

[ریاضیات] جاذب
[آمار] جاذب

انگلیسی به انگلیسی

• swallowing up, taking in; interesting, attractive, fascinating

پیشنهاد کاربران

جذاب
جذب کردن
جذاب، گیرا، بسیار جالب، مسحور کننده
Ex:Absorbing movie
Sth interesting that keeps your attention
فیلم جذاب
فیلمی که توجه شمارا جلب میکند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : absorb
اسم ( noun ) : absorption / absorbency / absorbance
صفت ( adjective ) : absorbable / absorbed / absorbent / absorbing
قید ( adverb ) : _
جذب کننده جذاب
Absorb = جذبیدن
Absorbing = جذبیدن، جذبان
جذبان مانند خندان.
Absorbingly = جذبانانه
Absorbed = جذبیده
Absorbedly = جذبیدِهانه
Absorber = جذبنده
Absorbable = جذبپذیر
Absorbability = جذبپذیری
...
[مشاهده متن کامل]

Absorbabilize = جذبپذیرایاندن
Absorbent = جذبمند
Absorbentity = جذبمندی
Absorbance = جذبوَری
Absorbancy = جذبمندی
Absorptive = جذبومند
Absorptivate = جذبومَندیدن
Absorptivation = جذبومَندِش
Absorptiveness = جذبومندیّت
Absorptivity = جذبومندی
Absorption = جذبش
Absorptance = جذبَند

جاذب، جذاب، گیرا
به خود کِشنده

بپرس