absorber


چیزجاذب کننده، کشنده

جمله های نمونه

1. The UV absorber, 2-hydroxy-4-acryloyloxybenzophenone (2H4ABP), was prepared via the reaction of 4-dihydoxybenzophenone (UV-0) and acryloyl chloride.
[ترجمه گوگل]جاذب اشعه ماوراء بنفش، 2-هیدروکسی-4-اکریلویلوکسی بنزوفنون (2H4ABP)، از طریق واکنش 4-دی هیدروکسی بنزوفنون (UV-0) و کلرید آکریلیل تهیه شد
[ترجمه ترگمان]The UV، ۲ - هیدروکسی - ۴ - acryloyloxybenzophenone (۲ H۴ABP)از طریق واکنش ۴ - dihydoxybenzophenone (UV - ۰)و acryloyl کلرید تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Abstract: A new project of an automotive shock absorber is developed based on magnetic levitation technique.
[ترجمه گوگل]چکیده: پروژه جدیدی از کمک فنر خودرو بر اساس تکنیک شناور مغناطیسی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]چکیده: یک پروژه جدید از جذب کننده شوک خودرو براساس تکنیک شناوری مغناطیسی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Indolenine compound, near infrared absorber, and toner containing the same.
[ترجمه گوگل]ترکیب ایندولنین، جاذب مادون قرمز نزدیک، و تونر حاوی همان
[ترجمه ترگمان]ترکیب Indolenine، نزدیک جذب کننده infrared، و نرم کننده مو نیز همین کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact, the spring of the absorber is not massless.
[ترجمه گوگل]در واقع فنر جاذب بدون جرم نیست
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، فنر جاذب massless نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Decreasing initial transmission of the saturable absorber can cause pulse energy increase, pulse duration decrease and the threshold pump power increase respectively.
[ترجمه گوگل]کاهش انتقال اولیه جاذب اشباع‌پذیر می‌تواند به ترتیب باعث افزایش انرژی پالس، کاهش مدت پالس و افزایش توان پمپ آستانه‌ای شود
[ترجمه ترگمان]کاهش انتقال اولیه جذب کننده saturable می تواند باعث افزایش انرژی پالس، کاهش طول پالس و افزایش قدرت پمپ آستانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. UV absorber BAD is prepared with phenol, acetone, and salicylic acid as primary materials. The proper binding about acid agents and the annealed solvent are selected.
[ترجمه گوگل]جاذب UV BAD با فنل، استون و اسید سالیسیلیک به عنوان مواد اولیه تهیه می شود اتصال مناسب در مورد عوامل اسیدی و حلال آنیل شده انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]جذب کننده اشعه UV برای مواد اولیه، با فنول، استون و سالیسیلیک اسید تهیه می شود اتصال مناسب در مورد عوامل اسیدی و حلال annealed انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Elevators ( lifts ) with an excellent shock aBsorBer go up and down steadily.
[ترجمه گوگل]آسانسورها (بالابر) با ضربه گیر عالی به طور پیوسته بالا و پایین می روند
[ترجمه ترگمان]elevators (آسانسور)با یک شوک بسیار عالی بالا و پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. CIGS film absorber layer, which plays crucial role in enhancing the conversion efficiency of solar cell.
[ترجمه گوگل]لایه جاذب فیلم CIGS که نقش مهمی در افزایش راندمان تبدیل سلول خورشیدی دارد
[ترجمه ترگمان]لایه جذب کننده فیلم نیز نقش مهمی در افزایش راندمان تبدیل سلول خورشیدی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An external overflow pipe connects the absorber reaction tank to the box.
[ترجمه گوگل]یک لوله سرریز خارجی مخزن واکنش جاذب را به جعبه متصل می کند
[ترجمه ترگمان]یک لوله سرریز خارجی، مخزن واکنش جذب کننده را به جعبه متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Innovative absorber, fully absorbed, super absorbability could lock the blood and provide more comprehensive protection.
[ترجمه گوگل]جاذب نوآورانه، کاملاً جذب شده و قابلیت جذب فوق العاده می تواند خون را قفل کند و محافظت جامع تری ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]جاذب مبتکرانه، کاملا مجذوب، ابر absorbability می تواند خون را قفل کرده و حفاظت جامع تری را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the end, a sample of spring absorber tolerance design is introduced.
[ترجمه گوگل]در پایان نمونه ای از طرح تلورانس جاذب فنری معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در پایان، نمونه ای از طراحی تلرانس بهار معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The design objectives of electronic-controlled pneumatic adjustable shock absorber under 'hard' and 'soft' damping situation are defined.
[ترجمه گوگل]اهداف طراحی کمک فنر قابل تنظیم پنوماتیک با کنترل الکترونیکی تحت شرایط میرایی سخت و نرم تعریف شده است
[ترجمه ترگمان]اهداف طراحی جذب کننده شوک مکانیکی تحت کنترل الکترونیکی تحت شرایط میرایی سخت و نرم تعریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brundle's trouble had been caused by a split exhaust pipe which overheated a shock absorber.
[ترجمه گوگل]مشکل براندل ناشی از شکاف لوله اگزوز بود که کمک فنر را بیش از حد گرم می کرد
[ترجمه ترگمان]این مشکل ایجاد یک لوله اگزوز که باعث ایجاد شوک الکتریکی شده بود، ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During an impact, the scalp acts as rotational shock absorber by both compressing and sliding over the skull.
[ترجمه گوگل]در هنگام ضربه، پوست سر به عنوان ضربه گیر چرخشی با فشرده سازی و لغزش روی جمجمه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در طی یک ضربه، پوست سر به عنوان جاذب ضربه چرخشی توسط هم فشرده و هم فشرده در جمجمه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It adjusts itself to road conditions, switching each shock absorber from firm to soft in just 150 milliseconds.
[ترجمه گوگل]خود را با شرایط جاده تنظیم می کند و هر کمک فنر را تنها در 150 میلی ثانیه از محکم به نرم تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش خود را با شرایط جاده ها تنظیم می کند و هر جذب کننده شوک را از یک شرکت به عرض ۱۵۰ میلی ثانیه کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] موج گیر - ضربه گیر
[شیمی] جذب کن، چیز جذب کننده، کشنده
[برق و الکترونیک] جاذب ماده یا وسیله ای که انرژی تابیده را جذب میکند و از بین میبرد . میتوان از آن برای حفظ شی در مقابل انرژی جلوگیری از بازتاب انرژی، تعیین ماهیت تابش یا ارسال گزینشی یک یا چند مولفه تابشی استفاده کرد مانند جاذبهای آکوستیکی وجاذبهای مایکروریو
[مهندسی گاز] جذب کننده
[نفت] ظرف جذب
[پلیمر] جذب کن، چیز جذب کننده، کشنده

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which absorbs; person or thing which takes in

پیشنهاد کاربران

acoustic absorbers :
در مهندسی صوت به معنای جذب کننده صوت ( حذف کننده ی بازتاب های صوتی اتاق ) می باشد.
absorber
absorber ( فیزیک )
واژه مصوب: جذبنده
تعریف: هر ماده با مقطع جذبِ نوترون زیاد که بتوان از آن در تنظیم آهنگ واکنش هسته ای استفاده کرد
Absorb = جذبیدن
Absorbing = جذبیدن، جذبان
جذبان مانند خندان.
Absorbingly = جذبانانه
Absorbed = جذبیده
Absorbedly = جذبیدِهانه
Absorber = جذبنده
Absorbable = جذبپذیر
Absorbability = جذبپذیری
...
[مشاهده متن کامل]

Absorbabilize = جذبپذیرایاندن
Absorbent = جذبمند
Absorbentity = جذبمندی
Absorbance = جذبوَری
Absorbancy = جذبمندی
Absorptive = جذبومند
Absorptivate = جذبومَندیدن
Absorptivation = جذبومَندِش
Absorptiveness = جذبومندیّت
Absorptivity = جذبومندی
Absorption = جذبش
Absorptance = جذبَند

جاذب

بپرس