absorbent

/əbˈzɔːrbənt//əbˈzɔːbənt/

معنی: جاذب، دارای خاصیت جذب، درکش، دراشام
معانی دیگر: کشنده، درآشام، فروخور، درآشامنده، هر چیزی که (نور یا رطوبت و غیره را) جذب می کند، نم گیر، نورگیر، صدا خفه کن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of absorbing.
مترادف: absorptive
متضاد: waterproof
مشابه: assimilative, bibulous, porous, receptive, retentive, spongy, thirsty

- These thick cotton towels are very absorbent.
[ترجمه گوگل] این حوله های نخی ضخیم بسیار جاذب هستند
[ترجمه ترگمان] این حوله های کتانی ضخیم خیلی جاذب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: absorbency (n.)
• : تعریف: a material or substance that absorbs.
مشابه: blotter, blotting paper, desiccant, sponge, towel

جمله های نمونه

1. absorbent paper
کاغذ خشک کن

2. This paper is absorbent of water.
[ترجمه Shooan] این کاغذ اب را جذب میکند
|
[ترجمه تاراسی] این کاغذ جاذب آب است.
|
[ترجمه گوگل]این کاغذ جاذب آب است
[ترجمه ترگمان]این مقاله جذب آب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sizing is added to make the paper less absorbent.
[ترجمه گوگل]سایز بندی اضافه می شود تا کاغذ کمتر جذب شود
[ترجمه ترگمان]Sizing اضافه می شود تا این مقاله را کم تر جاذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Absorbent wall cladding can sometimes present problems.
[ترجمه گوگل]روکش دیوارهای جاذب گاهی اوقات می تواند مشکلاتی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The towels are highly absorbent.
[ترجمه گوگل]حوله ها جذب بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]حوله ها به شدت جاذب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anti-static absorbent cloths are available for use with tank cleaning preparations, and Quick Wipes for tank interiors.
[ترجمه گوگل]پارچه های جاذب ضد الکتریسیته ساکن برای استفاده در آماده سازی های تمیز کردن مخزن و دستمال مرطوب سریع برای فضای داخلی مخزن در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]لباس های جاذب ضد استاتیک برای استفاده با تدارکات تمیز کاری تانک و Wipes سریع برای مخزن داخلی در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blot up any excess, using white absorbent paper or scrape off with a palette knife.
[ترجمه گوگل]با استفاده از کاغذ جاذب سفید رنگ اضافی را پاک کنید یا با یک چاقوی پالت پاک کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کاغذ جاذب سفید یا با یک کاردک پالت ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Three bottles of oxygen and four cans of absorbent provide those seventy-two hours of emergency life support.
[ترجمه گوگل]سه بطری اکسیژن و چهار قوطی جاذب این هفتاد و دو ساعت پشتیبانی از زندگی اضطراری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سه بطری اکسیژن و چهار قوطی of آن هفتاد و دو ساعت حمایت از زندگی اورژانسی را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, a new water - absorbent resin was adopted to dehydrate alcohol.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک رزین جاذب آب جدید برای آبگیری الکل به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک رزین جاذب با آب جدید برای dehydrate الکل پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A high water absorbent polymer is synthesised using acrylamide, acrylic and vinylorganosilicon.
[ترجمه گوگل]یک پلیمر با جذب آب بالا با استفاده از آکریل آمید، اکریلیک و وینیل رگانوسیلیسیون سنتز می شود
[ترجمه ترگمان]پلیمر absorbent با آب بالا با استفاده از acrylamide، آکریلیک و vinylorganosilicon سنتز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The development trend of radar absorbent also predicted in this paper.
[ترجمه گوگل]روند توسعه جاذب رادار نیز در این مقاله پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]روند توسعه جاذب رادار در این مقاله پیش بینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The second is using active carbon or other absorbent materials to absorb pollutants from solution. The absorbent material is then treated with microwave to degrade the pollutants.
[ترجمه گوگل]دوم استفاده از کربن فعال یا سایر مواد جاذب برای جذب آلاینده ها از محلول است سپس مواد جاذب با مایکروویو پردازش می شوند تا آلاینده ها را تجزیه کنند
[ترجمه ترگمان]دومین مورد استفاده از کربن فعال یا دیگر مواد جاذب برای جذب آلاینده ها از محلول است ماده جاذب پس از آن با مایکروویو تصفیه می شود تا آلاینده ها را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For the porous absorbent sample, we found its sound transmission loss don't accord to mass - controlled law.
[ترجمه گوگل]برای نمونه جاذب متخلخل، متوجه شدیم که تلفات انتقال صدا آن با قانون کنترل جرم مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]برای نمونه فوق جاذب، ما دریافتیم که فقدان انتقال صدا مطابق با قانون تحت کنترل انبوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A folded piece of absorbent material, such as paper or cloth, that is placed between a baby's legs and fastened at the waist to contain excretions .
[ترجمه گوگل]یک تکه مواد جاذب تا شده، مانند کاغذ یا پارچه، که بین پاهای کودک قرار می گیرد و در کمر بسته می شود تا مواد دفعی را در خود نگه دارد
[ترجمه ترگمان]یک قطعه از مواد جاذب، مانند کاغذ یا پارچه، که بین پاهای یک کودک قرار داده می شود و در کمر قرار می گیرد تا حاوی excretions باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاذب (صفت)
absorbent, adsorbent, catchy, absorbing, engrossing, attractive, absorptive, bibulous, catching, mesmeric, fruity

دارای خاصیت جذب (صفت)
absorbent

درکش (صفت)
absorbent, absorbing

دراشام (صفت)
absorbent, absorbing

تخصصی

[خودرو] جاذب
[شیمی] عامل جذب
[مهندسی گاز] جاذب، دارای خاصیت جذب
[ریاضیات] جاذب
[نفت] جاذب عامل جذب کننده
[پلیمر] عامل جذب

انگلیسی به انگلیسی

• able to soak up; able to take in
absorbent material soaks up liquid easily.

پیشنهاد کاربران

1. جاذب، جذب کننده؛ نم گیر، خشک کن
2. ماده جذب کننده؛ ماده نم گیر، خشک کن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : absorb
اسم ( noun ) : absorption / absorbency / absorbance
صفت ( adjective ) : absorbable / absorbed / absorbent / absorbing
قید ( adverb ) : _
Absorb = جذبیدن
Absorbing = جذبیدن، جذبان
جذبان مانند خندان.
Absorbingly = جذبانانه
Absorbed = جذبیده
Absorbedly = جذبیدِهانه
Absorber = جذبنده
Absorbable = جذبپذیر
Absorbability = جذبپذیری
...
[مشاهده متن کامل]

Absorbabilize = جذبپذیرایاندن
Absorbent = جذبمند
Absorbentity = جذبمندی
Absorbance = جذبوَری
Absorbancy = جذبمندی
Absorptive = جذبومند
Absorptivate = جذبومَندیدن
Absorptivation = جذبومَندِش
Absorptiveness = جذبومندیّت
Absorptivity = جذبومندی
Absorption = جذبش
Absorptance = جذبَند

جذاب

بپرس