absorbency

/əbˈzɔːrbənsi//əbˈzɔːbənsi/

معنی: جذب، قدرت جذب، خاصیت درکشی یا دراشامی، تحلیل، قابلیت جذب، فرو بری
معانی دیگر: خاصیت درکشی یا دراشامی، جذب، فروبری، تحلیل، قابلیت جذب، قدرت جذب

جمله های نمونه

1. Cotton has high absorbency.
[ترجمه تاراسی] پنبه جذب بالایی دارد.
|
[ترجمه گوگل]پنبه قابلیت جذب بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]پنبه دارای absorbency بالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They offer the best insulation and absorbency, though they are the most expensive.
[ترجمه گوگل]آنها بهترین عایق و جذب را ارائه می دهند، اگرچه گران ترین هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بهترین عایق بندی و absorbency را پیشنهاد می کنند، هر چند که آن ها گران ترین آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Spongy Resembling a sponge in elasticity, absorbency, or porousness.
[ترجمه گوگل]اسفنجی از نظر خاصیت ارتجاعی، جذب یا متخلخل شبیه اسفنج است
[ترجمه ترگمان]اسفنج، اسفنجی در کشش، absorbency، یا porousness را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The product's ultraviolet absorbency is measured, and compared with UV- The reaction process of immortal polymerization is analyzed.
[ترجمه گوگل]جذب فرابنفش محصول اندازه گیری شده و با UV مقایسه می شود فرآیند واکنش پلیمریزاسیون جاودانه آنالیز می شود
[ترجمه ترگمان]لایه فرابنفش محصول مورد ارزیابی قرار می گیرد و در مقایسه با UV - فرآیند واکنش پلیمریزاسیون فناناپذیر مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The relationship between the absorbency and the dosages of andthe masking agent has been investigated.
[ترجمه گوگل]رابطه بین جذب و دوز و عامل پوشش بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین the و دوز و دوز عامل چسب مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Absorbency and amino - nitrogen in soy sauce were determined after treatment with gelatin and egg white.
[ترجمه گوگل]میزان جذب و آمینو نیتروژن موجود در سس سویا پس از تیمار با ژلاتین و سفیده تخم مرغ تعیین شد
[ترجمه ترگمان]Absorbency و آمینو نیتروژن در سس سویا پس از تیمار با ژلاتین و سفیده تخم مرغ تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It has a 191% absorbency rating and is odorless-safe for all snakes, easy to clean and 9 9% dust free. No toxic oils like cedar and other similar wood shavings.
[ترجمه گوگل]دارای رده جذب 191% و بی بو برای همه مارها، تمیز کردن آسان و 9% بدون گرد و غبار است بدون روغن های سمی مانند سدر و سایر تراشه های چوب مشابه
[ترجمه ترگمان]نرخ ۱۹۱ درصد absorbency دارد و odorless برای همه مارها، آسان برای تمیز کردن و ۹ درصد عاری از گرد و غبار است هیچ روغن های سمی مانند چوب سدر و دیگر تراشه های چوب مشابه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Small, extendable plastic applicators colored by absorbency.
[ترجمه گوگل]اپلیکاتورهای پلاستیکی کوچک و قابل افزایش با قابلیت جذب رنگ
[ترجمه ترگمان]applicators پلاستیکی کوچک و قابل کش با استفاده از absorbency رنگ شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oil absorbency: The capability of a paper to absorb oil.
[ترجمه گوگل]جذب روغن: توانایی کاغذ برای جذب روغن
[ترجمه ترگمان]absorbency نفت: توانایی یک مقاله برای جذب نفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has the main characteristics such as ink absorbency, screen dot diameter, screen dot roundness, image printing density, image saving, conveniency for transfer and operation.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی های اصلی مانند جذب جوهر، قطر نقطه صفحه، گرد بودن نقطه صفحه، تراکم چاپ تصویر، ذخیره تصویر، راحتی برای انتقال و کارکرد
[ترجمه ترگمان]این ویژگی دارای ویژگی های اصلی مانند جوهر absorbency، قطر نقطه صفحه، گردی نقطه صفحه، تراکم چاپ تصویر، ذخیره تصویر، conveniency برای انتقال و عملیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Add SAP to enhance absorbency. Network embossed pattern, quickly leading the liquid, making the surface clean.
[ترجمه گوگل]SAP را برای افزایش جذب اضافه کنید الگوی برجسته شبکه، به سرعت مایع را هدایت می کند، سطح را تمیز می کند
[ترجمه ترگمان]SAP را اضافه کنید تا absorbency را افزایش دهید الگوی نقش برجسته شبکه به سرعت مایع را هدایت می کند و سطح را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can use two nappies for extra absorbency at night.
[ترجمه گوگل]برای جذب بیشتر در شب می توانید از دو پوشک استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید در شب از دو پوشک برای خواب اضافی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grounds and supports are used to manipulate the colour, texture and absorbency the artist wishes to use.
[ترجمه گوگل]زمین ها و تکیه گاه ها برای دستکاری رنگ، بافت و جذبی که هنرمند می خواهد استفاده کند استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]زمینه ها و supports برای دستکاری رنگ ها، بافت و absorbency که هنرمند می خواهد از آن استفاده کند، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She recommends that retailers merchandise the fixture in four vertical segments according to absorbency and stack the brands horizontally.
[ترجمه گوگل]او توصیه می‌کند که خرده‌فروشان، لوازم جانبی را در چهار بخش عمودی با توجه به قابلیت جذب، به فروش برسانند و مارک‌ها را به صورت افقی روی هم قرار دهند
[ترجمه ترگمان]او توصیه می کند که خرده فروشان در چهار بخش عمودی با توجه به absorbency و پشته کردن برندها به صورت افقی، از این برنامه استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A powerful UV-Vis monochromator based detector allows very low detection limits by reaching 0. 0005 absorbency units full scale.
[ترجمه گوگل]یک آشکارساز قدرتمند مبتنی بر تک رنگ UV-Vis با رسیدن به 0 0005 واحد جذب در مقیاس کامل، محدودیت های تشخیص بسیار پایین را امکان پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]یابنده قوی UV - vis بر پایه ردیاب مبتنی بر monochromator اجازه می دهد تا با رسیدن به ۰ محدوده تشخیص بسیار پایینی داشته باشد ۰۰۰۵ واحد اندازه گیری شده در مقیاس کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذب (اسم)
absorbency, absorption, attraction, sorption, suction, imbibition

قدرت جذب (اسم)
absorbency

خاصیت درکشی یا دراشامی (اسم)
absorbency

تحلیل (اسم)
resolution, erosion, absorbency, analysis, lysis, corrosion

قابلیت جذب (اسم)
absorbency

فرو بری (اسم)
absorbency, ingestion

تخصصی

[شیمی] جذب پذیری، خاصیت درکشى یا دراشامى، جذب، فروبرى، تحلیل، قابلیت جذب، قدرت جذب
[ریاضیات] جاذبیت
[پلیمر] جذب پذیری، خاصیت درکشى یا دراشامى، جذب، فروبرى، تحلیل، قابلیت جذب، قدرت جذب
[آمار] جاذبیت

انگلیسی به انگلیسی

• ability to soak up; capacity to take in

پیشنهاد کاربران

قدرتِ جذب، جاذبیت، خاصیتِ جذب کردن، خاصیت نم گیری ( فیزیک، شیمی )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : absorb
اسم ( noun ) : absorption / absorbency / absorbance
صفت ( adjective ) : absorbable / absorbed / absorbent / absorbing
قید ( adverb ) : _
absorbency ( شیمی )
واژه مصوب: جذبایی
تعریف: 1. جذب شدن تابش در محیطی که تابش از آن می گذرد|||2. کمیتی که میزان نور یا تابش جذب شده در محیطی خاص را معلوم می کند
Absorb = جذبیدن
Absorbing = جذبیدن، جذبان
جذبان مانند خندان.
Absorbingly = جذبانانه
Absorbed = جذبیده
Absorbedly = جذبیدِهانه
Absorber = جذبنده
Absorbable = جذبپذیر
Absorbability = جذبپذیری
...
[مشاهده متن کامل]

Absorbabilize = جذبپذیرایاندن
Absorbent = جذبمند
Absorbentity = جذبمندی
Absorbance = جذبوَری
Absorbancy = جذبمندی
Absorptive = جذبومند
Absorptivate = جذبومَندیدن
Absorptivation = جذبومَندِش
Absorptiveness = جذبومندیّت
Absorptivity = جذبومندی
Absorption = جذبش
Absorptance = جذبَند

در عشق قدرت جذب ، خاصیت در آشامی
قدرت جذب

بپرس