فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: absolves, absolving, absolved
مشتقات: absolvable (adj.), absolver (n.)
حالات: absolves, absolving, absolved
مشتقات: absolvable (adj.), absolver (n.)
• (1) تعریف: to free from consequences, blame, or guilt.
• مترادف: exculpate, exonerate, justify, pardon
• متضاد: accuse, blame, charge, condemn
• مشابه: acquit, amnesty, clear, condone, excuse, forgive, let off, make allowance for, overlook, release, remit, vindicate, wash
• مترادف: exculpate, exonerate, justify, pardon
• متضاد: accuse, blame, charge, condemn
• مشابه: acquit, amnesty, clear, condone, excuse, forgive, let off, make allowance for, overlook, release, remit, vindicate, wash
- Although the court had absolved him of the crime, society still held him responsible.
[ترجمه گوگل] اگرچه دادگاه او را از جرم تبرئه کرده بود، اما جامعه همچنان او را مسئول می دانست
[ترجمه ترگمان] با آن که دادگاه او را از جنایت مبرا می دانست، اجتماع هنوز او را مسئول می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با آن که دادگاه او را از جنایت مبرا می دانست، اجتماع هنوز او را مسئول می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to release from obligation or responsibility.
• مترادف: excuse, exonerate, free, release
• متضاد: charge
• مشابه: acquit, exempt, liberate, loose, remit, reprieve, unbind
• مترادف: excuse, exonerate, free, release
• متضاد: charge
• مشابه: acquit, exempt, liberate, loose, remit, reprieve, unbind
- He was absolved from his duties as a juror.
[ترجمه گوگل] او از وظایف خود به عنوان هیئت منصفه معاف شد
[ترجمه ترگمان] از وظایفش به عنوان عضو هیات منصفه تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از وظایفش به عنوان عضو هیات منصفه تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in Christian theology, to grant pardon or remission of sins to.
• مترادف: pardon, redeem, remit, save, shrive
• مشابه: deliver, wash
• مترادف: pardon, redeem, remit, save, shrive
• مشابه: deliver, wash
- He begged forgiveness and asked the priest to absolve him of his sin.
[ترجمه گوگل] او طلب بخشش کرد و از کشیش خواست که او را از گناه پاک کند
[ترجمه ترگمان] از او پوزش خواست و از کشیش تقاضا کرد که او را از گناه مبرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از او پوزش خواست و از کشیش تقاضا کرد که او را از گناه مبرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید