absoluteness


اطلاق، مطلقیت، استبداد، تمامیت، استقلال تمامی

جمله های نمونه

1. Absoluteness again how, still have at least a remembers there.
[ترجمه گوگل]مطلق دوباره چگونه، هنوز هم حداقل به یاد دارد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]باز هم به یاد آورد که باز هم در آنجا کسی به یاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The absoluteness of the pope's decree could not be challenged.
[ترجمه گوگل]مطلق بودن فرمان پاپ قابل اعتراض نبود
[ترجمه ترگمان]تصویب حکم پاپ را نمی توان به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If we exaggerate the absoluteness one - sidedly, ignore the concreteness and relativeity, polarization thinking is formed.
[ترجمه گوگل]اگر مطلق بودن را یک طرفه اغراق کنیم، عینیت و نسبی بودن را نادیده بگیریم، تفکر قطبی شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]اگر ما absoluteness را مورد اغراق قرار دهیم، the و relativeity را نادیده بگیریم، تفکر قطبش شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He abolishes one- sidedness and absoluteness and disposes oppositive and interdependent conflicts like kindness and evil, nature and society, art and reality, etc. dialectically.
[ترجمه گوگل]او یک جانبه بودن و مطلق گرایی را از بین می برد و تعارضات متضاد و وابسته به هم مانند مهربانی و شر، طبیعت و جامعه، هنر و واقعیت و غیره را به صورت دیالکتیکی برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]او یک - sidedness و absoluteness را منسوخ می کند و oppositive و تعارضات وابسته را مانند مهربانی و بدی، طبیعت و جامعه، هنر و واقعیت و غیره را دفع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The death penalty, either by its absoluteness or comparativeness, is certainly a cruel punishment.
[ترجمه گوگل]مجازات اعدام، چه از نظر مطلق بودن و چه به لحاظ مقایسه ای، قطعاً مجازاتی ظالمانه است
[ترجمه ترگمان]مجازات اعدام، یا با absoluteness یا comparativeness، قطعا یک مجازات ظالمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I offered the relativity of symmetry and absoluteness principle. I wonder whether I am all right.
[ترجمه گوگل]من نسبیت تقارن و اصل مطلق بودن را ارائه کردم نمی دانم که آیا حالم خوب است؟
[ترجمه ترگمان]من نسبیت تقارن و اصل absoluteness را پیشنهاد کردم نمی دانم آیا حالم خوب است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To claim absoluteness of justice with regard to its content represents an immediate negation thereof.
[ترجمه گوگل]ادعای مطلق بودن عدالت با توجه به محتوای آن بیانگر نفی فوری آن است
[ترجمه ترگمان]ادعای مالکیت عدالت با توجه به محتوای آن بیانگر یک نفی فوری از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Port regulation can not make afore - mentioned absoluteness video upload behavior lawful.
[ترجمه گوگل]مقررات بندر نمی تواند رفتار آپلود ویدیو مطلق را قانونی کند
[ترجمه ترگمان]مقررات پورت نمی تواند قبل از این که ویدیو آپلود شده را مجاز کند، مجاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This absoluteness of the act of choice does not alter the relativity of each epoch.
[ترجمه گوگل]این مطلق بودن عمل انتخابی، نسبیت هر دوره را تغییر نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این absoluteness عمل، نسبیت هر ایپوچ را تغییر نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do forgive our lackings, failures, lacking of absoluteness and unfaithfulness again.
[ترجمه گوگل]دوباره کمبودها، شکست ها، عدم مطلق بودن و بی وفایی ما را ببخشید
[ترجمه ترگمان]خطاهای ما، شکست ها، نداشتن of و بی وفایی را forgive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prejudice determines the relativity and absoluteness of understanding, which is a didactic unity of the two.
[ترجمه گوگل]تعصب، نسبیت و مطلق بودن فهم را تعیین می کند که وحدت تعلیمی این دو است
[ترجمه ترگمان]تعصب، نسبیت و درک درک را مشخص می کند، که یک واحد آموزشی از این دو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The truth has subjectivity, objectivity, absoluteness, relativity, scientificity, valuableness, fullness, concreteness, procedural and contradictiveness.
[ترجمه گوگل]حقیقت دارای ذهنیت، عینیت، مطلق بودن، نسبیت، علمی بودن، ارزشمندی، کامل بودن، عینی بودن، رویه ای و تناقض بودن است
[ترجمه ترگمان]حقیقت دارای ذهنیت، بی طرفی، absoluteness، نسبیت، scientificity، پری، concreteness، concreteness، رویه ای و contradictiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their absoluteness mainly refers to infiniteness and invariability while relativity denotes finiteness and variability.
[ترجمه گوگل]مطلق بودن آنها عمدتاً به نامتناهی و تغییر ناپذیری اشاره دارد در حالی که نسبیت به متناهی و تغییرپذیری اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]absoluteness عمدتا به infiniteness و invariability اشاره دارد در حالی که نسبیت بیانگر finiteness و تغییرپذیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The introduction of Ecological beauty represents man's preception of the absoluteness and necessity of physical ecology.
[ترجمه گوگل]معرفی زیبایی اکولوژیک بیانگر تصور انسان از مطلق بودن و ضرورت بوم شناسی فیزیکی است
[ترجمه ترگمان]معرفی زیبایی اکولوژیکی، نمایانگر preception انسان از absoluteness و ضرورت اکولوژی فیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Maleficent bacteria can cause mass toxin, when maleficent bacteria of intestinal ecosystem take absoluteness vantage, can cause grave disease for body organ.
[ترجمه گوگل]باکتری‌های مضر می‌توانند باعث ایجاد سم توده‌ای شوند، زمانی که باکتری‌های مضر اکوسیستم روده برتری مطلق را به دست می‌آورند، می‌توانند باعث بیماری شدید برای اندام بدن شوند
[ترجمه ترگمان]باکتری های maleficent می توانند به سم جرم منجر شوند، زمانی که باکتری maleficent از اکو سیستم روده ای را در نظر می گیرد، می تواند موجب بیماری خطرناکی برای اندام بدن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being absolute; quality of being unlimited; lack of restraint; perfection; completeness, totality

پیشنهاد کاربران

بپرس