صفت ( adjective )
• : تعریف: absent without permission from assigned military duty, but not necessarily with the intention of deserting; AWOL.
absent without leave
/ˈæbsəntˌwɪˈθaʊtˈliːv//ˈæbsəntwɪðˈaʊtliːv/
(ارتش) غایب بدون مجوز، غایب غیر موجه (awol هم می گویند)
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. Any soldier failing to report would be considered absent without leave and punished accordingly.
[ترجمه گوگل]هر سربازی که گزارش ندهد بدون مرخصی غایب تلقی می شود و مطابق آن مجازات می شود
[ترجمه ترگمان]هر سربازی که در گزارش حاضر نشود بدون ترک و مجازات در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر سربازی که در گزارش حاضر نشود بدون ترک و مجازات در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was busted for being absent without leave.
[ترجمه گوگل]او به دلیل غیبت بدون مرخصی بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر اینکه بدون اینکه اینجا رو ترک کنه دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر اینکه بدون اینکه اینجا رو ترک کنه دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Absent without leave is not allowed.
[ترجمه گوگل]غیبت بدون مرخصی ممنوع است
[ترجمه ترگمان]غایب بدون ترک مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غایب بدون ترک مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is now rear for anyone to be absent without leave.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برای هر کسی که بدون مرخصی غیبت کند عقب است
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر کسی نیست که بدون رفتن از اینجا دور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر کسی نیست که بدون رفتن از اینجا دور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is now rare for anyone to be absent without leave.
[ترجمه گوگل]اکنون به ندرت پیش می آید که کسی بدون مرخصی غیبت کند
[ترجمه ترگمان]الان برای کسی که بدون ترک اینجا نیست، خیلی کمیابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الان برای کسی که بدون ترک اینجا نیست، خیلی کمیابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was busted ( to corporal ) for being absent without leave.
[ترجمه گوگل]او (به سرجوخه) به دلیل غیبت بدون مرخصی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اینکه بدون ترک اینجا نبود دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اینکه بدون ترک اینجا نبود دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In a warm-blooded creature such as man, a lot of oxygen is involved in this process, and some of it goes absent without leave.
[ترجمه گوگل]در موجودی خونگرم مانند انسان، اکسیژن زیادی در این فرآیند دخیل است و مقداری از آن بدون مرخصی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]در یک موجود خون گرم مثل انسان، مقدار زیادی اکسیژن در این فرآیند وجود دارد و برخی از آن بدون ترک کردن وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک موجود خون گرم مثل انسان، مقدار زیادی اکسیژن در این فرآیند وجود دارد و برخی از آن بدون ترک کردن وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید