abreast of the times


مطابق یا همراه با زمان، مطلع به آخرین اطلاعات، آگاه بر اوضاع زمانه

جمله های نمونه

1. We must renovate our social life to keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]ما باید زندگی اجتماعی خود را بازسازی کنیم تا در جریان زمان باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید زندگی اجتماعی خود را نوسازی کنیم تا در برابر زمان همگام باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Young people always keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]جوانان همیشه در جریان زمان هستند
[ترجمه ترگمان]جوانان همیشه در کنار یکدیگر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I keep abreast of the times by reading USA TODAY.
[ترجمه گوگل]من با خواندن USA TODAY در جریان زمان هستم
[ترجمه ترگمان]من امروز با خواندن روزنامه USA امروز در کنار آن هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Read the papers if you want to keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در جریان زمان باشید، روزنامه ها را بخوانید
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها را بخوان، اگر بخواهی به پهلو بروی، روزنامه ها را بخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Read the papers if you want to be abreast of the times.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در جریان زمان باشید، روزنامه ها را بخوانید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی در کنار زمان باشی، روزنامه ها را بخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You should read the newspapers to keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]شما باید روزنامه ها را بخوانید تا در جریان زمان باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید روزنامه ها را بخوانید تا به abreast ادامه بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She reads the papers to keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]او روزنامه ها را می خواند تا در جریان زمان قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او اوراق را می خواند تا در کنار زمان بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second the CCW is a framework convention keeping abreast of the times.
[ترجمه گوگل]دوم CCW یک کنوانسیون چارچوبی است که در جریان زمان است
[ترجمه ترگمان]دوم، CCW یک کنوانسیون چارچوبی است که همگام با زمان همگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He thought that on the way to postmodernism, only through patricide, or rebellion against Brecht, could a kind of theatre that keeps abreast of the times and conforms to reality be created.
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کرد که در راه پست مدرنیسم، تنها از طریق پدرکشی، یا شورش علیه برشت، می‌توان نوعی تئاتر را ایجاد کرد که همگام با زمانه و مطابق با واقعیت باشد
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که در راه فرامدرن گرایی، فقط از طریق patricide، یا شورش علیه brecht، می تواند نوعی تئاتر باشد که همگام با زمان باشد و مطابق با واقعیت ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• updated, up-to-date

پیشنهاد کاربران

بپرس