abortion

/əˈbɔːrʃn̩//əˈbɔːʃn̩/

معنی: سقط جنین، عدم تکامل، بچهاندازی، سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده
معانی دیگر: بچه انداختن، کورتاژ، سقط جنین (عمدی)، افگانش (بچه اندازی غیر عمدی: miscarriage)، (بیماری) برطرف شدن (در مراحل اولیه)، جنین سقط شده، آفگانه، نارس، ناقص، (زیست شناسی) از رشد ایستادن، ناقص ماندگی، نارس ماندگی، قطع ناگهانی یک پدیده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: abortional (adj.)
(1) تعریف: the termination of a pregnancy before the fetus is able to survive.
مشابه: miscarriage

- She had an abortion.
[ترجمه گوگل] او سقط جنین داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه سقط جنین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor performed the abortion.
[ترجمه گوگل] دکتر سقط جنین را انجام داد
[ترجمه ترگمان] دکتر سقط را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an aborted fetus.

(3) تعریف: a project or idea that has failed to be carried to completion, or the result of the failure to reach completion.
مترادف: miscarriage
مشابه: defeat, disaster, failure, fiasco, termination

(4) تعریف: a person or thing that is malformed or incompletely developed; monstrosity.
مترادف: monster, monstrosity, teratism
مشابه: deformity, lusus naturae, malformation, mutant

جمله های نمونه

1. abortion is a hot topic
سقط جنین تعمدی بحث داغی است.

2. spontaneous abortion
سقط جنین خودآیند

3. the abortion of a cold
برطرف شدن سرماخوردگی در مراحل اولیه

4. therapeutic abortion
سقط جنین برای حفظ سلامتی مادر

5. contagious abortion
(دامداری) بچه اندازی مسری (که نوعی بروسلوز بوده و مسری است)

6. to legalize abortion
قانونی کردن سقط جنین

7. the topic of abortion generated a lot of heat
موضوع سقط جنین موجب مباحثات داغی شد.

8. to have an abortion
(عمدا) بچه انداختن

9. she has very decided views on abortion
او درباره ی سقط جنین عقاید قاطعی دارد.

10. Recent opinion polls show that 60 percent favor abortion under certain circumstances.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که 60 درصد از سقط جنین در شرایط خاص حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی های اخیر نشان می دهند که ۶۰ درصد از سقط جنین تحت شرایط خاصی حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are organizing a mass picket of the abortion clinic.
[ترجمه گوگل]ما در حال سازماندهی تجمع دسته جمعی کلینیک سقط جنین هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال سازماندهی تظاهرات دسته جمعی در درمانگاه سقط هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What is your attitude to abortion?
[ترجمه گوگل]نگرش شما نسبت به سقط جنین چیست؟
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد سقط جنین چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The abortion arose from an accidental fall.
[ترجمه گوگل]سقط جنین از یک سقوط تصادفی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]سقط جنین از یک سقوط تصادفی سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are totally opposed to abortion.
[ترجمه گوگل]آنها کاملا با سقط جنین مخالف هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا مخالف سقط جنین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This project is a complete abortion.
[ترجمه گوگل]این پروژه یک سقط جنین کامل است
[ترجمه ترگمان]این پروژه سقط جنین کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He's waffled on abortion and gay rights.
[ترجمه گوگل]او در مورد سقط جنین و حقوق همجنس گرایان متعجب است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر سقط جنین و حقوق همجنس باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She's in favour of abortion on demand.
[ترجمه گوگل]او طرفدار سقط جنین در صورت تقاضا است
[ترجمه ترگمان]او به سقط جنین نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. For many politicians, abortion is an issue that's too hot to handle.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از سیاستمداران، سقط جنین مسئله ای است که رسیدگی به آن بسیار داغ است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از سیاستمداران، سقط جنین مساله ای است که بسیار داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سقط جنین (اسم)
abort, abortion, miscarriage, feticide

عدم تکامل (اسم)
abortion

بچه اندازی (اسم)
abortion

سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده (اسم)
abortion

تخصصی

[علوم دامی] حضور جنین مرده، عدم تکامل جنین. سقط جنین.
[بهداشت] سقط - سقط نوزاد نارس

انگلیسی به انگلیسی

• premature termination of a pregnancy, miscarriage (caused by natural or artificial means); failure; premature termination (of a project, etc.); failure to develop (biology)
if a woman has an abortion, her pregnancy is deliberately ended before the foetus has formed properly, and it dies.

پیشنهاد کاربران

سقط جنین / سقط
مثال: The debate over abortion rights continues.
جنجال درباره حقوق سقط جنین ادامه دارد.
abortion
اَفکَنه ، اَفکانه ، اَفکَنش ، اَفکانش
اَفگَنه ، اَفگانه ، اَفگنش ، اَفگانش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abort
✅️ اسم ( noun ) : abortion
✅️ صفت ( adjective ) : abortive
✅️ قید ( adverb ) : _
abortion ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: سِقط
تعریف: از بین رفتن رویان در مراحل نمو
سقط جنین

بپرس