abolitionism

/ˌæbəˈlɪʃəˌnɪzəm//ˌæbəˈlɪʃənˌɪzəm/

معنی: مخالفت با بردگی
معانی دیگر: مخالفت با بردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: abolitionist (n.)
• : تعریف: advocacy of or legal movement toward abolition, esp. of slavery in the United States.

- Abolitionism was one of the driving forces behind the Civil War.
[ترجمه گوگل] الغا گرایی یکی از نیروهای محرکه جنگ داخلی بود
[ترجمه ترگمان] Abolitionism یکی از نیروهای محرک جنگ داخلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It became the voice of militant abolitionism.
[ترجمه گوگل]صدای الغای ستیزه جویان شد
[ترجمه ترگمان]این صدای abolitionism ستیزه جویان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Professor Blight then describesthemovement towards radical abolitionism, stopping brieflyoncolonization and gradualism before introducing the character and ideology of William Lloyd Garrison.
[ترجمه گوگل]پروفسور بلایت سپس حرکت به سوی الغاگرایی رادیکال، توقف کوتاه استعمار و تدریج گرایی را قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لوید گاریسون توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]سپس پروفسور Blight به سمت abolitionism تندرو رفت، brieflyoncolonization و gradualism را قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لوید Garrison متوقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Abolitionism grew, southern secession spurred it, and in January 1865 Congress passed the Thirteenth Amendment banning slavery.
[ترجمه گوگل]الغاگرایی رشد کرد، جدایی جنوب به آن دامن زد و کنگره در ژانویه 1865 متمم سیزدهم را تصویب کرد که برده داری را ممنوع می کرد
[ترجمه ترگمان]Abolitionism رشد کرد، secession جنوبی آن را تحریک کرد، و در ژانویه ۱۸۶۵، کنگره از اصلاحیه سیزدهم ممنوعیت برده داری گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His support for abolitionism late in life created controversy, and at times he was subject to abuse from crowds while speaking on the topic, however this was not always the case.
[ترجمه گوگل]حمایت او از لغو ممنوعیت در اواخر عمر جنجال ایجاد کرد، و در مواقعی هنگام صحبت در مورد این موضوع مورد سوء استفاده از سوی جمعیت قرار گرفت، اما همیشه اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]حمایت او از abolitionism در اواخر زندگی باعث ایجاد بحث و جدل شد و گاهی اوقات او در حال صحبت از جمعیت بود در حالی که در مورد موضوع صحبت می کرد، با این حال این موضوع همیشه صادق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Decades elapsed between successful abolitionism and New Deal reforms.
[ترجمه گوگل]دهه ها بین لغو موفقیت آمیز لغو و اصلاحات نیو دیل سپری شد
[ترجمه ترگمان]دهه ها از بین abolitionism موفق و اصلاحات جدید Deal گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "All too often, " he continues, "the moral calculus perfected in the Civil War has been applied to other wars, often in cases involving nothing as noble as abolitionism.
[ترجمه گوگل]او ادامه می‌دهد: «بسیار اوقات، محاسبات اخلاقی تکمیل‌شده در جنگ داخلی، در مورد جنگ‌های دیگر نیز به کار می‌رود، اغلب در مواردی که هیچ چیز به نجیب الغای‌گرایی مربوط نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]او ادامه می دهد: \"اغلب اوقات،\" حساب اخلاقی که در جنگ داخلی تکمیل شد به جنگ های دیگر اعمال شده است، اغلب در مواردی که هیچ چیز به اندازه abolitionism صادق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lives 1990s, the United States implemented the southern states of slavery, he was a farmer, born abolitionism.
[ترجمه گوگل]او در دهه 1990 زندگی می کند، ایالات متحده ایالت های برده داری را در جنوب اجرا کرد، او یک کشاورز بود، زاده شده بود
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۹۰ زندگی کرد و ایالات متحده ایالات جنوبی برده داری را به اجرا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To spread the truth of these visionary teachings, she sojourned alone, lecturing, singing gospel songs, and preaching abolitionism through many states over three decades.
[ترجمه گوگل]برای گسترش حقیقت این آموزه‌های رویایی، او به تنهایی اقامت کرد، سخنرانی کرد، سرودهای انجیل خواند، و در طول سه دهه در بسیاری از ایالت‌ها موعظه ابطالیسم کرد
[ترجمه ترگمان]برای گسترش حقیقت این آموزه های خیالی، او به تنهایی، سخنرانی، آواز خواندن، و موعظه کردن از طریق بسیاری از ایالات در طول سه دهه، به تنهایی سخنرانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper intends to systematically explore the theme in her works-aspiration for freedom from three aspects: feminism, abolitionism, and libertinism.
[ترجمه گوگل]این مقاله قصد دارد به طور سیستماتیک موضوع آثار او -آرزوی آزادی را از سه جنبه بررسی کند: فمینیسم، لغو گرایی، و آزادی گرایی
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد دارد به طور سیستماتیک موضوع را در آثار خود - آرزوی آزادی از سه جنبه: فمینیسم، abolitionism، و libertinism بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An evangelist, abolitionist, and feminist, Sojourner Truth (c. 1797-188 is remembered for her unschooled but remarkable voice raised in support of abolitionism, the freedmen, and women's rights.
[ترجمه گوگل]انجیلیست، فمینیست، Sojourner Truth (حدود 1797-188) به خاطر صدای غیرمدرسه اما قابل توجه او که در حمایت از لغو ممنوعیت، آزادگان و حقوق زنان بلند شد به یاد می‌آید
[ترجمه ترگمان]یک انجیل، abolitionist، و فمینیستی، حقیقت محض (c ۱۷۹۷ تا ۱۸۸ به خاطر unschooled، اما صدای قابل توجهی که در حمایت از abolitionism، آزاد شدگان، و حقوق زنان پرورش داده می شود، به خاطر می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As editor and part owner (1829 - 187 of the New York Evening Post he advocated reforms ranging from abolitionism to free trade.
[ترجمه گوگل]او به عنوان سردبیر و مالک بخشی (1829 - 187 نیویورک ایونینگ پست) از اصلاحات اعم از لغو لغو تا تجارت آزاد حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ویراستار و مالک بخشی از روزنامه New York Post Post، از اصلاحات اعم از abolitionism تا تجارت آزاد حمایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخالفت با بردگی (اسم)
abolitionism

انگلیسی به انگلیسی

• principles held by abolitionists; opposition to slavery

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abolish
✅️ اسم ( noun ) : abolition / abolitionism
✅️ صفت ( adjective ) : abolitionist
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس