abolishable


برانداختنی، منسو کردنی، نس پذیر، موقوف شدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of abolish.

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being abolished, capable of being revoked or cancelled

پیشنهاد کاربران

بپرس