اسم ( noun )
• (1) تعریف: a residence or dwelling; home.
• مترادف: domicile, dwelling, habitation, home, residence
• مشابه: apartment, house, housing, lodge, pad, rooms
• مترادف: domicile, dwelling, habitation, home, residence
• مشابه: apartment, house, housing, lodge, pad, rooms
- This modest cottage on the lake was the writer's summer abode.
[ترجمه گوگل] این کلبه ساده روی دریاچه اقامتگاه تابستانی نویسنده بود
[ترجمه ترگمان] این کلبه محقر در کنار دریاچه، اقامتگاه تابستانی نویسنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کلبه محقر در کنار دریاچه، اقامتگاه تابستانی نویسنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a stay in a place; sojourn.
• مترادف: residence, sojourn, stay
• مشابه: habitation
• مترادف: residence, sojourn, stay
• مشابه: habitation
- Her two-month abode with her strict aunt appeared to have had a beneficial effect on her.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد اقامت دو ماهه او با عمه سختگیرش تأثیر مفیدی بر او داشته است
[ترجمه ترگمان] محل اقامتش در دو ماه پیش خاله her به نظر می رسید تاثیر مثبتی روی او گذاشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] محل اقامتش در دو ماه پیش خاله her به نظر می رسید تاثیر مثبتی روی او گذاشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of abide.