abnormally

جمله های نمونه

1. Their departure was hastened by an abnormally cold winter.
[ترجمه گوگل]خروج آنها با زمستانی غیرعادی سرد تسریع شد
[ترجمه ترگمان]حرکت آن ها در زمستان به طرز غیر معمول سرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His eyes were abnormally large.
[ترجمه ع معین] چشمان آن پسر بطور غیر معمولی بزرگ بودند
|
[ترجمه گوگل]چشمانش به طور غیر طبیعی درشت بود
[ترجمه ترگمان]چشم هایش به طرز غیر طبیعی بزرگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blood vessels develop abnormally in cancer tumours.
[ترجمه گوگل]رگ های خونی در تومورهای سرطانی به طور غیر طبیعی رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]رگ های خونی به طور غیر طبیعی در سلول های سرطانی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kitchen is almost abnormally clean and tidy.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه تقریباً به طور غیر عادی تمیز و مرتب است
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه تقریبا به طرز غیر عادی تمیز و مرتب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Abnormally small penises were seen among alligators born in Lake Apopka in Florida, which had been polluted by an industrial spillage.
[ترجمه گوگل]آلت تناسلی کوچک غیرطبیعی در میان تمساح های متولد شده در دریاچه آپوپکا در فلوریدا دیده می شود که توسط نشت صنعتی آلوده شده بود
[ترجمه ترگمان]Abnormally کوچک در میان تمساح در دریاچه Apopka در فلوریدا دیده شدند که با یک نشت صنعتی آلوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This range of almost 44 % is abnormally wide, reflecting even greater uncertainty than usual about what is driving currencies.
[ترجمه گوگل]این محدوده تقریباً 44 درصد به طور غیرعادی گسترده است، که نشان دهنده عدم اطمینان بیشتر از حد معمول در مورد آنچه که ارزها را هدایت می کند، است
[ترجمه ترگمان]این محدوده تقریبا ۴۴ درصد بطور غیر عادی باز است، که منعکس کننده عدم اطمینان بیشتر نسبت به آنچه که در حال رانندگی است، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next it stretched its back legs, flexing the abnormally long toes that ended in big lizard-like nails.
[ترجمه گوگل]سپس پاهای عقب خود را دراز کرد و انگشتان بلند غیرعادی انگشتان پا را که به ناخن‌های بزرگ شبیه مارمولک ختم می‌شد، خم کرد
[ترجمه ترگمان]سپس پاهای عقبی خود را باز کرد و انگشت های بلند و درازش را باز کرد که به ناخن های بزرگ مارمولک تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This may cause an abnormally slow launch and the winch driver, seeing the other parachute, may cut the power.
[ترجمه گوگل]این ممکن است باعث کندی غیرعادی پرتاب شود و راننده وینچ با دیدن چتر نجات دیگر، برق را قطع کند
[ترجمه ترگمان]این ممکن است باعث یک پرتاب کند غیر عادی شود و راننده وینچ، که با چترنجات دیگر مواجه است، ممکن است قدرت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shine of rain on the asphalt blurred abnormally, looking less liquid than electric.
[ترجمه گوگل]درخشش باران روی آسفالت به طور غیر عادی تار شد و مایع کمتری نسبت به برق به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]درخشش باران روی آسفالت آسفالت به طرز غیر نرمالی نامشخص و ضعیف تر از برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tests revealed that he had abnormally high levels of insulin in his blood, which could only have been injected.
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که او دارای سطوح غیرطبیعی انسولین در خونش بود که فقط می توانست تزریق شود
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان داد که میزان بالایی از انسولین در خون او وجود دارد که تنها می تواند تزریق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the yield curve is abnormally steep.
[ترجمه گوگل]اما منحنی بازده به طور غیرعادی شیب دار است
[ترجمه ترگمان]اما نمودار بازده به طور غیر عادی شیب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Caged mutants with abnormally large eyes played complicated games on three-dimensional boards.
[ترجمه گوگل]جهش یافته ها در قفس با چشمان غیرعادی بزرگ بازی های پیچیده ای را روی تخته های سه بعدی انجام می دادند
[ترجمه ترگمان]جهش Caged با چشم های بزرگ غیر عادی بازی های پیچیده ای را در صفحات سه بعدی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foresters surmise that the abnormally wet and windy winter probably hastened the toppling of the trees.
[ترجمه گوگل]جنگل‌بانان حدس می‌زنند که زمستان غیرعادی مرطوب و بادخیز احتمالاً سرنگونی درختان را تسریع کرده است
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که زمستان به طرز غیر نرمالی مرطوب و باد کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Munchkins do not have the abnormally long backbones that dachshunds have.
[ترجمه گوگل]مونچکین ها ستون فقرات غیرطبیعی درازی که داششان دارند ندارند
[ترجمه ترگمان]munchkins ستون فقرات خیلی بلندی ندارند که dachshunds دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an abnormal manner, irregularly
abnormally means to a much greater extent than usual.
abnormally also means in an unusual, worrying way.

پیشنهاد کاربران

به طور غیرعادی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : abnormality
✅️ صفت ( adjective ) : abnormal
✅️ قید ( adverb ) : abnormally
غیر نورمال
غیر طبیعی ، به طور غیر معمول ، به طور غیر طبیعی ، به طرز غیر عادی
به طور غیرطبیعی؛ به طور نامتعارف
این کلمه قید می باشد

بپرس