abluent


معنی: شستشو دهنده، پاک کننده
معانی دیگر: تمیز کننده، پاک ساز، زدایش گر، ماده ی پاک کننده

جمله های نمونه

1. Chinese rhubarb eel, abluent go splanchnic add condiment edible of braise in soy sauce.
[ترجمه گوگل]مارماهی ریواس چینی، چاشنی خوراکی بریز را در سس سویا اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]ماهی rhubarb چینی، abluent به splanchnic، edible condiment را به سس سویا اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After immersing laver abluent, thin pork is abluent section, both put bowl together inside, add clear water right amount, stew on buy slow fire boil.
[ترجمه گوگل]پس از غوطه ور کردن آبلونت، گوشت خوک نازک قسمت آبدار است، هر دو کاسه را داخل آن قرار داده، مقدار مناسب آب زلال را اضافه کنید، خورش را روی آتش آهسته بخرید
[ترجمه ترگمان]پس از فرو بردن slow laver، گوشت خوک لاغر در بخش abluent قرار دارد و هر دو در داخل کاسه قرار می گیرند و مقدار صحیح آب را اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Practice: Husk papaya first go seed, abluent hind mincing, pound takes juice to reserve.
[ترجمه گوگل]تمرین: پوسته پاپایا را ابتدا به دانه بریزید، قسمت عقب را کاملاً چرخ کنید، پوند آب آن را ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]عمل کنید: قبل از ورود به مرحله اول، در مرحله اول، مرحله اول باید به مرحله اجرا در آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Balsam pear abluent, sliver, go seed, cut chunk, put chop inside again evaporate 20 minutes.
[ترجمه گوگل]گلابی بلسان آبجو، برش، دانه بریزید، تکه برش دهید، دوباره خرد شده داخل آن بریزید و 20 دقیقه تبخیر کنید
[ترجمه ترگمان]ترشی گلابی، تراشه کوچک، دانه باریک، تکه کوچک، تکه بزرگ، تکه تکه کردن، بعد از بیست دقیقه دیگر تبخیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the dawn of 21 centuries comes, abluent the Hong Kong of hundred years colonial abasement, return the bosom of motherland mother eventually.
[ترجمه گوگل]هنگامی که طلوع 21 قرن فرا می رسد، هنگ کنگ از تحقیر صد ساله استعماری، در نهایت سینه مادر وطن را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]وقتی که آغاز قرن ۲۱ فرا می رسد، پس از آن که هنگ کنگ صد ساله را تحقیر می کند، در نهایت آغوش مادر سرزمین مادری را باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Match the award after pig small intestine is abluent small bright lean lean of good spice enters small intestine from the extruding in pig abdomen inside, the circle becomes 8 glyphs air.
[ترجمه گوگل]مطابقت جایزه پس از خوک روده کوچک است ابداعی کوچک روشن لاغر لاغر خوب ادویه وارد روده کوچک از اکسترود در شکم خوک در داخل، دایره می شود 8 گلیف هوا
[ترجمه ترگمان]با توجه به این جایزه پس از اینکه روده کوچک خوک، کوچک و کوچک و باریک از ادویه خوب است و از چربی خوک در شکم خوک وارد روده کوچک می شود، دایره به حالت ۸ حروف تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Above all, sealwort root abluent, wipe with clean cloth, put into the vitreous bottle of large requirements, next, enter liquor.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، ریشه گیاه مهر و موم را آب کنید، با پارچه تمیز پاک کنید، در بطری زجاجیه مورد نیاز بزرگ قرار دهید، سپس مشروب را وارد کنید
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، sealwort ریشه abluent، با پارچه تمیز پاک می شود، در بطری vitreous از الزامات بزرگ، بعد، وارد مشروب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Watermelon: watermelon abluent, be sure to keep in mind to cannot be cut with the knife.
[ترجمه گوگل]هندوانه: هندوانه آبدار، حتما به خاطر داشته باشید که با چاقو بریده نمی شود
[ترجمه ترگمان]Watermelon: abluent هندوانه، حتما به خاطر داشته باشید که با چاقو بریده نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bowel of will small lamb immerses, abluent, break up, outside using corn flour, scatter.
[ترجمه گوگل]روده بره کوچک غوطه ور می شود، غوطه ور می شود، متلاشی می شود، در خارج با استفاده از آرد ذرت، پخش می شود
[ترجمه ترگمان]Bowel که بره کوچک را غرق می کند، abluent، abluent، بیرون، و با استفاده از آرد ذرت پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Make law use: Dish heart is abluent, had picked, add salt into boiler, put a few unboiled oil filter of the fish out after summary decoct is dry, install dish.
[ترجمه گوگل]استفاده از قانون: قلب ظرف آبدار است، چیده شده بود، نمک را به دیگ اضافه کنید، چند فیلتر روغن نجوش نیافته ماهی را پس از خشک شدن جوشانده خارج کنید، ظرف را نصب کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از قانون: آماده کردن قلب، abluent، اضافه کردن نمک به دیگ بخار، یک فیلتر روغن چند unboiled از ماهی را بعد از خلاصه decoct خشک، نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Abluent hind put on inclined frame, make water divides automatic drop to work, can make if curtain cleanness became new.
[ترجمه گوگل]پشت آبلونت بر روی قاب شیبدار قرار می گیرد، آب را تقسیم می کند قطره خودکار به کار، می تواند اگر تمیزی پرده جدید شد
[ترجمه ترگمان]hind عقبی بر روی کادر خم شده، ایجاد قطره آب را به صورت اتوماتیک به کار می اندازد، و می تواند باعث شود که cleanness پرده ها جدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A day, host burnishs stone again and again abluent, want again drive up its value.
[ترجمه گوگل]یک روز، میزبان بارها و بارها سنگ را آب می کند، می خواهد دوباره ارزش آن را بالا ببرد
[ترجمه ترگمان]یک روز، میزبان دوباره سنگ burnishs و دوباره abluent دوباره می خواهد ارزش خود را بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will black agaric is abluent, red jujube goes nucleus, add water right amount, boil half hour left and right sides.
[ترجمه گوگل]آیا عقرب سیاه آبدار است، عناب قرمز به هسته می‌رود، آب را به مقدار مناسب اضافه کنید، سمت چپ و راست را نیم ساعت بجوشانید
[ترجمه ترگمان]ویل black سیاه abluent است، jujube قرمز می رود، مقدار درست آب را اضافه می کند، نیم ساعت چپ و راست را به جوش می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a word, the abluent must be alkaline.
[ترجمه گوگل]در یک کلام آبلونت باید قلیایی باشد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگه \"شستشو\" باید \"alkaline\" باشه (نوعی شستشو)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Will placental abluent cut agglomerate, slow fire and aweto are boiled in all, stew ripe hind slightly spice edible.
[ترجمه گوگل]آیا جفت آبلونت برش آگلومره، آهسته آتش و اوتو در همه جوشانده می شود، خورش رسیده عقب کمی ادویه خوراکی است
[ترجمه ترگمان]ویل داغ کرده، آتش کند، آتش کند و aweto در همه جا آب پز شده باشد، تاس کباب شده و کمی خوردنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شستشو دهنده (اسم)
abluent, abstergent, tubber

پاک کننده (اسم)
abluent, abstergent, detergent, purifier, detersive, purgative

پیشنهاد کاربران

بپرس