[ترجمه گوگل] تخریب مخروط دماغه موشک [ترجمه ترگمان] ablation از مخروط بینی موشک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Ablation of capsaicin sensitive afferent neurones was verified by a depletion of calcitonin gene related peptide from the gastric corpus wall.
[ترجمه گوگل]فرسایش نورونهای آوران حساس به کپسایسین با کاهش پپتید مربوط به ژن کلسیتونین از دیواره جسم معده تأیید شد [ترجمه ترگمان]ablation از neurones حساس capsaicin با کاهش ژن calcitonin به نام پپتید عصب gastric تایید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Catheter ablation of atrial fibrillation is usually done with complex technique and long time of radiation, and radioprotection can not be overlooked thereby.
[ترجمه bahman amouzandeh] تخریب بوسیله کاتتر [catheter ablation]در فیبریلاسیون دهلیزی با تکنیک پیچیده و زمان طولانی[قرار گرفتن] تحت اشعه انجام میگیردو روشهای حفاظت از اشعه را نمیتوان نادیده گرفت
|
[ترجمه گوگل]ابلیشن فیبریلاسیون دهلیزی با کاتتر معمولاً با تکنیک پیچیده و زمان طولانی پرتودهی انجام می شود و از این طریق نمی توان از محافظت رادیویی چشم پوشی کرد [ترجمه ترگمان]Catheter ablation از فیبریلاسیون دهلیزی معمولا با تکنیک پیچیده و زمان طولانی تشعشع انجام می شود و radioprotection نمی تواند نادیده گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The local ablation of thermal insulation barrier in nozzle convergence region and of throat insert is analysed.
[ترجمه گوگل]فرسایش موضعی مانع عایق حرارتی در ناحیه همگرایی نازل و درج گلو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]حفاظت موضعی مانع عایق بندی حرارتی در ناحیه هم گرایی نازل و ترکیب گلو مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Conclusion :Ablation in patients with left accessory path could prolong the exciting time of coronary sinus.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: ابلیشن در بیماران دارای مسیر اکسسوری چپ میتواند زمان هیجانانگیز سینوس کرونری را طولانیتر کند [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ablation در بیماران با مسیر جانبی چپ می تواند زمان هیجان انگیز سینوس کرونری را طولانی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To evaluate the effect of high frequency electrocautery ablation in the treatment of recurrent ingrown toenails.
[ترجمه گوگل]ارزیابی تأثیر فرسایش الکتروکوتر با فرکانس بالا در درمان ناخن های فرورفته عود کننده [ترجمه ترگمان]برای ارزیابی تاثیر فرکانس بالا electrocautery در درمان ناخن پنجه های تکراری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The ablation pressure is used as boundary condition.
[ترجمه گوگل]فشار فرسایش به عنوان شرایط مرزی استفاده می شود [ترجمه ترگمان]فشار ablation به عنوان شرط مرزی مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Objective of radiofrequency ablation zone using new hypertonic saline - enhanced dual probe bipolar mode.
[ترجمه گوگل]هدف از ایجاد منطقه فرسایش فرکانس رادیویی با استفاده از حالت دوقطبی پروب دوگانه با سالین هیپرتونیک جدید [ترجمه ترگمان]هدف از ایجاد منطقه radiofrequency با استفاده از روش دو قطبی probe دو قطبی تقویت شده saline [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objective To study the effect of biological enzyme ablation in the treatment of rat adrenal medulla hyperplasia induced by reserpine in vitro and in vivo.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر فرسایش آنزیمی بیولوژیکی در درمان هیپرپلازی مدولای آدرنال موش صحرایی ناشی از رزرپین در شرایط in vitro و in vivo [ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر of آنزیم بیولوژیک در درمان of adrenal rat ناشی از reserpine در in vitro و in vivo [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The laser ablation has an important application foreground in clinical medicine.
[ترجمه گوگل]فرسایش لیزری پیش زمینه کاربرد مهمی در پزشکی بالینی دارد [ترجمه ترگمان]لیزر لیزری پیش زمینه کاربردی مهمی در پزشکی بالینی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This paper presents solution of main contact ablation of a excitation switch in production.
[ترجمه گوگل]این مقاله راه حل ابلیشن تماس اصلی یک سوئیچ تحریک در تولید را ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]این مقاله راه حلی برای تشخیص تماس اصلی یک سوییچ تحریک در تولید را ارایه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The method for computing the thermochemistry Ablation parameters of charred materials in ionized air environment is given in this paper.
[ترجمه گوگل]روش محاسبه پارامترهای ترموشیمی فرسایش مواد زغالی در محیط هوای یونیزه شده در این مقاله آورده شده است [ترجمه ترگمان]روشی برای محاسبه پارامترهای thermochemistry مواد نیم سوخته در محیط هوای یونیزه در این مقاله ارائه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Two kinds of typical ablation patterns: the ablation wedge and the cross-hatching are studied.
[ترجمه گوگل]دو نوع الگوی فرسایشی معمولی: گوه فرسایشی و هچ متقاطع مورد مطالعه قرار میگیرند [ترجمه ترگمان]دو نوع الگوی ablation معمول: گوه ablation و the متقابل مورد مطالعه قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This suggests that the visual mechanisms involved in discrimination performance change after visual cortex ablation.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که مکانیسم های بصری درگیر در عملکرد تمایز پس از فرسایش قشر بینایی تغییر می کند [ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که مکانیسم های بصری درگیر در تغییر عملکرد تبعیض آمیز بعد از پوسته بینایی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Endocrinology: Researchers have also been studying how thyroxine-deficient mouse model has been produced using transgenic ablation.
[ترجمه گوگل]غدد درون ریز: محققان همچنین در حال بررسی نحوه تولید مدل موش دارای کمبود تیروکسین با استفاده از فرسایش تراریخته بوده اند [ترجمه ترگمان]Endocrinology: محققین همچنین مطالعه کرده اند که چگونه مدل موشی ناقص با استفاده از ablation transgenic تولید شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فرسایش (اسم)
ablation, erosion, soil blowing, soil drifting
قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off
[عمران و معماری] فرساب - یخکاست [زمین شناسی] فرساب، ریشه کنی، ساییدگی، قطع، قطع عضوی از بدن. همه فرایند های که باعث جدا شدن برف و یخ از یخسارها، یخ های شناور یا پوشش های برفی می شود. این فرایند ها شامل ذوب شدگی، تبخیر (تصعید) فرسایش بادی و یخرست می باشد. گاهی اوقات یخرست ها یا فرساب ها ممکن است به پدیده های سطحی محدود شود. مترادف : الف. انباشتگی ب. مقداری برف و یخ حرکت کرده توسط نیروهای فرساینده [نساجی] برداشت [پلیمر] فدا شدگی [آب و خاک] فروسایی
انگلیسی به انگلیسی
• surgical removal, excision; reduction of the mass of a glacier through the melting and evaporation of snow and ice; burning away of a spacecraft's protective covering during atmospheric reentry
پیشنهاد کاربران
ریشه کنی، ساییدگی، ( طب ) قطع عضوی از بدن، فرساب، روانشناسی: عضوبرداری، تخلیه، کندن
1. برداشتن قسمتی از بدن یا بافت بدن از طریق جراحی 2. فرآیند فرسایشی ایی که اندازه ی یخچال ها را کاهش می دهد
به مجموع تبخیر و ذوب میگویند
عضو سوزی جوی ( شهاب سنگ ها ) - قطع عضو
جراحی برداشتن بخشی از بدن تخلیه
ablation ( زمینشناسی ) واژه مصوب: برسابش تعریف: ساییده شدن سنگ ها در نتیجۀ هوازدگی و فرسایش