ablactation

/ˌæbləkˈteɪʃən//ˌæbləkˈteɪʃən/

معنی: از شیر گیری، شیر واگیران
معانی دیگر: از شیر گرفتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of weaning a baby.

جمله های نمونه

1. Early weanling pigs often arise ablactation hyperirritability, which may cause diarrhea.
[ترجمه گوگل]خوک هایی که زود از شیر گرفته می شوند، اغلب باعث تحریک پذیری بیش از حد در حبس می شوند که ممکن است باعث اسهال شود
[ترجمه ترگمان]pigs اولیه اغلب با ablactation hyperirritability بوجود می آیند که ممکن است موجب اسهال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The age that although arrived, should ablactation, also want to defer, after delaying cool autumn days, ablactation again not late.
[ترجمه گوگل]سنی که اگر چه فرا رسیده است، اما باید آبکشی را نیز به تعویق بیندازد، پس از به تأخیر انداختن روزهای خنک پاییزی، دوباره آبکشی دیر نشده است
[ترجمه ترگمان]عصری که هر چند از راه رسیده باشد، باید پس از گذراندن روزه ای سرد پاییزی به تعویق بیفتد و دیگر دیر نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ablactation what kind of problem can you encounter?
[ترجمه گوگل]Ablactation با چه نوع مشکلی می توانید مواجه شوید؟
[ترجمه ترگمان]چه نوع مشکلی را می توانید با آن مواجه شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She put tipple on the nipple for ablactation and caused ripple effect .
[ترجمه گوگل]او نوک پستان را برای ابلکشن گذاشت و باعث ایجاد اثر موج دار شد
[ترجمه ترگمان]وی کامیون خود را روی نوک پستان برای ablactation گذاشت و باعث ایجاد اثر موجی (موج دار)شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The child 7 months ablactation, how many food should eat to her everyday?
[ترجمه گوگل]کودک 7 ماهه آبلاکشن روزانه چند غذا باید بخورد؟
[ترجمه ترگمان]کودک ۷ ماهه ablactation، چند غذا باید هر روز به او بخورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reduce stimulative response and quicken constitutional comeback when ablactation, childbearing, lactation, etc. Enhance the resistibility and promote the growth.
[ترجمه گوگل]کاهش پاسخ محرک و تسریع بازگشت به حالت اولیه در هنگام ابلکشن، فرزندآوری، شیردهی و غیره مقاومت را افزایش دهید و رشد را تقویت کنید
[ترجمه ترگمان]کاهش واکنش stimulative و کاهش بازگشت قانون اساسی زمانی که ablactation، بارداری، شیردهی و غیره تقویت و رشد را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When does darling ablactation best?
[ترجمه گوگل]چه زمانی ابلکشن عزیزم بهتر است؟
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا بهترین ablactation؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Organic acids have various physiology functions, which can notably depress ablactation hyperirritability, reduce diarrhea, thus promote growth performance.
[ترجمه گوگل]اسیدهای آلی دارای عملکردهای فیزیولوژیکی مختلفی هستند که به ویژه می توانند تحریک پذیری بیش از حد ابلکشن را کاهش دهند، اسهال را کاهش دهند و در نتیجه عملکرد رشد را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]اسیده ای آلی دارای توابع فیزیولوژی مختلفی هستند که می تواند به طور قابل توجهی ablactation hyperirritability را کاهش داده، اسهال را کاهش داده، در نتیجه عملکرد رشد را ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is both between the concern is not big. You ablactation to darling.
[ترجمه گوگل]این هر دو بین نگرانی بزرگ نیست تو ابلکشن به عزیزم
[ترجمه ترگمان] هر دوی این نگرانی بزرگ نیست تو به دنیا اومدی، عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In lactation if take medicine to be able to ablactation, serious illness hypertension and diabetic are incommensurate also.
[ترجمه گوگل]در دوران شیردهی اگر دارو مصرف کنید تا بتوانید آبکشی کنید، بیماری جدی فشار خون و دیابت نیز نامتناسب است
[ترجمه ترگمان]در شیردهی، اگر دارو مصرف شود، خون بالا می رود، فشار خون بالا و دیابت نیز کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از شیر گیری (اسم)
ablactation

شیر واگیران (اسم)
ablactation

انگلیسی به انگلیسی

• weaning of a child or young animal from its mother's milk

پیشنهاد کاربران

بپرس