معنی: برای همیشه ترک گفتن، سوگند شکستن، مرتد شدن، رافضی شدنمعانی دیگر: منکر شدن، نقض عهد کردن، مرتد کردن، (قول یا حرف خود را آشکارا) پس گرفتن، استغفار کردن، (عادت و غیره را) با سوگند ترک کردن، نق عهد کردن
• : تعریف: to repudiate or renounce solemnly, as under oath; forswear. • مترادف: disavow, forswear, recant, renounce, repudiate, retract • متضاد: elect • مشابه: abandon, abrogate, avoid, disclaim, disown, eschew, forgo, forsake, reject, relinquish, revoke, shun, withdraw
- She was forced to abjure her Catholic beliefs and accept Protestantism.
[ترجمه گوگل] او مجبور شد از اعتقادات کاتولیک خود چشم پوشی کند و پروتستانتیسم را بپذیرد [ترجمه ترگمان] او مجبور شد از معتقدات کاتولیکی خود سر باز زند و آیین پروتستان را بپذیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The conqueror tried to make the natives abjure their religion.
[ترجمه گوگل]فاتح کوشید تا بومیان را از دین خود انکار کند [ترجمه ترگمان]فاتحان تلاش کردند که بومیان از دین خود سر باز زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Indeed, if many investors abjure the listing, those who hold their noses and take the plunge might make even more money.
[ترجمه علیرضا زمانی] در حقیقت اگر سرمایه گذاران زیادی از لیست ( فروش خانه ) دست بکشند کسانی که ( دراین کار ) چاره ی دیگری ندارند و با تردید ریسک می کنند، ممکن است حتی پول بیشتری دربیاورند.
|
[ترجمه گوگل]در واقع، اگر بسیاری از سرمایهگذاران از این فهرست انصراف دهند، آنهایی که دماغ خود را نگه میدارند و غوطهور میشوند ممکن است حتی درآمد بیشتری داشته باشند [ترجمه ترگمان]در حقیقت اگر بسیاری از سرمایه گذاران از لیست خود دست بکشند، کسانی که بینی خود را نگه می دارند و سقوط می کنند ممکن است پول بیشتری به دست آورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He abjured his religion/his life of dissipation.
[ترجمه گوگل]او از دین خود/زندگی پراکنده خود چشم پوشی کرد [ترجمه ترگمان]از مذهب خود توبه کرد \/ عمر خود را هدر داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Myln was a former priest, who had abjured in the early 1540s.
[ترجمه گوگل]میلن یک کشیش سابق بود که در اوایل دهه 1540 کناره گیری کرده بود [ترجمه ترگمان]Myln یک کشیش سابق بود که در اوایل دهه ۱۸۰۰ دست و پا کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I would abjure my art then and there, leave off cursing, leave off binding fast and loose with spells.
[ترجمه گوگل]آن وقت و آنجا از هنرم چشم پوشی می کردم، نفرین کردن را کنار می گذاشتم، صحافی را سریع و با طلسم رها می کردم [ترجمه ترگمان]در آن موقع از هنر خود abjure و لعنت می فرستادم، و لعنت می فرستادم، binding را به سرعت رها می کردم و با افسون فرار می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But he had a mild, good-humoured, articulate side, verging on the academic, abjuring the sensational.
[ترجمه گوگل]اما او جنبه ملایم، خوشخوش و خوشبینانهای داشت که در سطح آکادمیک قرار میگرفت و از هیجانانگیز بودن طفره میرفت [ترجمه ترگمان]اما او یک جنبه ملایم و خوش اخلاق داشت که در آن سوی آکادمیک متمایل شده بود و به the و abjuring می مانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She can not abjure, give up, control the force by which she is possessed.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند تسلیم شود، تسلیم شود، نیرویی که توسط آن تسخیر شده است را کنترل کند [ترجمه ترگمان]نمی تواند از این اعتراف منصرف شود، تسلیم شود و نیرویی را که در اختیار دارد کنترل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They were compelled to abjure their faith.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند از ایمان خود دست بکشند [ترجمه ترگمان]ناچار بودند از ایمان خود abjure [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But consumer-oriented companies that abjure the blogosphere are missing out on opportunities to generate buzz, monitor customer concerns, and -- perhaps most importantly -- show their human side.
[ترجمه گوگل]اما شرکتهای مصرفمحور که از حوزه وبلاگ انزجار میکنند، فرصتهایی را برای ایجاد سر و صدا، نظارت بر نگرانیهای مشتری، و - شاید مهمتر از همه - نشان دادن جنبه انسانی خود از دست میدهند [ترجمه ترگمان]اما شرکت های مصرف کننده محور که از the دست می کشند در فرصت هایی برای ایجاد هیاهو، نظارت بر نگرانی های مشتری و شاید مهم تر از همه - به جنبه انسانی خود نمایش داده می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He abjure to give up the job.
[ترجمه گوگل]او انکار می کند که کار را رها کند [ترجمه ترگمان]اون از اینکه کارش رو ول کنه نقض عهد می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If you abjure something such as a belief or way of life, you state publicly that you will give it up or that you reject it.
[ترجمه گوگل]اگر از چیزی مانند یک باور یا شیوه زندگی انکار می کنید، علناً اعلام می کنید که آن را رها می کنید یا آن را رد می کنید [ترجمه ترگمان]اگر شما از چیزی مانند یک عقیده یا شیوه زندگی خود abjure، علنا اعلام می کنید که آن را تسلیم خواهید کرد و یا آن را رد خواهید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Even those who should abjure their errors were condemned, if men, to die by the sword; if women, to be buried alive.
[ترجمه گوگل]حتی کسانی که باید از خطاهای خود چشم پوشی می کردند، محکوم به مرگ با شمشیر بودند اگر زنان، زنده به گور شوند [ترجمه ترگمان]حتی کسانی که باید از خطاهای آن ها سر باز زند، محکوم به مرگ با شمشیر خواهند بود؛ اگر زنان زنده دفن شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The abject condition of those bondage saw him abjure all fealty to his society.
[ترجمه گوگل]وضعیت اسفبار این اسارت باعث شد که او از تمام وفاداری به جامعه خود چشم پوشی کند [ترجمه ترگمان]شرایط حقیر آن اسارت او را از تمام وفاداری به جامعه خود abjure [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We repent, we abjure, we will break from our chain.
[ترجمه گوگل]توبه می کنیم، اعراض می کنیم، زنجیر خود را می گسلیم [ترجمه ترگمان]ما توبه می کنیم، abjure، از زنجیر خودمان جدا خواهیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He tried to make his son abjure his religion.
[ترجمه گوگل]او کوشید تا پسرش را از دین خود بیزار کند [ترجمه ترگمان]کوشید که پسرش از مذهب خود سر باز زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
برای همیشه ترک گفتن (فعل)
abjure
سوگند شکستن (فعل)
abjure
مرتد شدن (فعل)
abjure, apostatize, defect, tergiversate
رافضی شدن (فعل)
abjure
انگلیسی به انگلیسی
• renounce upon oath; deny if you abjure something such as a belief or way of life, you state publicly that you will give it up; a formal word.
پیشنهاد کاربران
ابراز برائت کردن
🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه ( اِبجُر ) می باشد ❗️نکته: اسم آن که abjuration هست، به صورت ( اَبجُرِیشن ) تلفظ می شود
ترجمه ی دوستان درست بود و مثال ها عالی بودند. یک ترجمه ی حوب ، سر راست و کوتاه از Abjure , اصطلاح ( پا پس کشیدن ) است.
Abjure و renounce مشابه هستند و به معنی Publicly annunce ( pormise , say ) Giving sth ( such as a belive ) up
To formally reject or give up a belief, claim, or behavior. “Abjure” is often used in a more serious or formal context. رد کردن یا کنار گذاشتن رسمی یک باور، ادعا یا رفتار. "Abjure" اغلب در یک زمینه جدی یا رسمی استفاده می شود. ... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ I abjure all ties to that organization. In a legal setting, someone might testify, “I abjure any involvement in the crime. ” A religious follower might state, “I abjure my previous beliefs and embrace this new faith. ”
بر حذر بودن
پشت کردن به، برگشتن از، کافر شدن به ( عقیده، مذهب و غیره ) ؛ صرفنظر کردن از ( حقوقِ خود )
پشت کردن به عقیده یا مذهب
دست کشیدن یا رد کردن ( به خصوص دین، مذهب، پیمان و. . . ) به طور رسمی یا با قسم و عهد