abjuration

/ˌæbdʒʊəˈreɪʃn̩//ˌæbdʒʊəˈreɪʃn̩/

معنی: عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار
معانی دیگر: پیمان شکنی، نق­ عهد

جمله های نمونه

1. So, it said that abjuration is a wisdom.
[ترجمه گوگل]پس گفت که انصراف حکمت است
[ترجمه ترگمان]پس، گفته شد که ترک کردن یک عقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a love named abjuration.
[ترجمه گوگل]عشقی به نام انحراف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک عشق به نام شکست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hope i can learn how to abjuration!
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانم انحراف را یاد بگیرم!
[ترجمه ترگمان]! امیدوارم بتونم یاد بگیرم که چجوری سوگند یاد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Week of Abjuration : Skill level of all Light Magic spells increased to maximum during battles.
[ترجمه گوگل]Week of Abjuration: سطح مهارت همه جادوهای Light Magic در طول نبردها به حداکثر افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]هفته of: سطح مهارت همه طلسم های جادوی سبک تا حداکثر طول نبردها افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The king at the request of Eleanor de Percy pardoned him and cancelled his abjuration.
[ترجمه گوگل]پادشاه به درخواست النور دو پرسی او را عفو کرد و انصراف او را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]شاه از الی نور خواهش کرد که او را عفو کند و نقض عهد خود را لغو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has no doubt that artists need a rebellious spirit in art creation. Only with unceasingly overthrow and abjuration, can we make it accessible to art production.
[ترجمه گوگل]تردیدی نیست که هنرمندان در خلق هنر به روحیه سرکش نیاز دارند تنها با سرنگونی و انحراف بی وقفه، می توانیم آن را برای تولید هنری در دسترس قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که هنرمندان به یک روح سرکش در آفرینش هنری نیاز دارند تنها با شکست مداوم و شکست، می توانیم آن را در دسترس تولید هنر قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All my life is singing a song to me: Gets means lost and abjuration sometimes means regain.
[ترجمه گوگل]تمام عمرم این است که برایم آهنگی بخوانم: می شود یعنی گم می شود و انحراف گاهی به معنای باز یافتن است
[ترجمه ترگمان]تمام زندگی من یک آهنگ برای من می خواند: به معنی از دست دادن و شکست دادن به معنی بازپس گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The only exceptions are spells and spell-like abilities that have the force descriptor and abjuration spells that affect ethereal beings.
[ترجمه گوگل]تنها استثناها طلسم ها و توانایی های طلسم مانند هستند که دارای توصیف کننده نیرو و طلسم های انکار هستند که بر موجودات اثیری تأثیر می گذارند
[ترجمه ترگمان]تنها استثنا افسون و افسون هستند - مانند توانایی که قدرت descriptor و پیمان شکنی را دارند که بر موجودات کهن تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How can I break away from all these tangles and let abjuration bury the debris.
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم از این همه درهم و برهم جدا شوم و بگذارم انحراف زباله ها را دفن کند
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم از همه این توده های درهم شکسته فرار کنم و اجازه دفن زباله را رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عهد شکنی (اسم)
abjuration

نقض عهد (اسم)
abjuration, breach, violation, perjury, perfidy

ارتداد (اسم)
abjuration, apostasy, heresy, defection, heterodoxy, tergiversation

سوگند شکنی (اسم)
abjuration, perjury

نقض عهد کردن (اسم)
abjuration, breach

ترک عقیده (اسم)
abjuration, apostasy

انکار (اسم)
abjuration, denial, repudiation, disavowal, gainsay, disclamation, abnegation

انگلیسی به انگلیسی

• denial of an oath

پیشنهاد کاربران

انکار، ترک، برگشتن از، پشت کردن به ( عقیده، مذهب و غیره )
نقض عهد، پیمان شکنی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abjure
✅️ اسم ( noun ) : abjuration
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
پیمان شکنی

بپرس