صفت ( adjective )
مشتقات: abjectly (adv.), abjection (n.), abjectness (n.)
مشتقات: abjectly (adv.), abjection (n.), abjectness (n.)
• (1) تعریف: of the lowest or most wretched kind.
• مترادف: miserable, vile
• مشابه: poor, sorry, squalid, wretched
• مترادف: miserable, vile
• مشابه: poor, sorry, squalid, wretched
- The villagers live in abject poverty.
[ترجمه سعید قبادی] روستاییان در فقر مطلق زندگی میکنند|
[ترجمه گوگل] روستاییان در فقر مطلق زندگی می کنند[ترجمه ترگمان] روستائیان در فقر مطلق زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: lacking in pride or spirit.
• مترادف: low, spiritless
• مشابه: base, contemptible, degrading, despicable, ignoble, ignominious, mean, mortifying, opprobrious, sordid, squalid
• مترادف: low, spiritless
• مشابه: base, contemptible, degrading, despicable, ignoble, ignominious, mean, mortifying, opprobrious, sordid, squalid
- After their third loss, the abject team rode home in silence.
[ترجمه salam] بعد از شکست سوم تیم سرافکنده درسکوت به خانه بازگشتند.|
[ترجمه گوگل] پس از سومین باخت، تیم بدبخت در سکوت به خانه رفت[ترجمه ترگمان] پس از سومین شکست تیم abject در سکوت به خانه بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: humble or fawning.
• مترادف: groveling, humble, obsequious, servile, slavish, sycophantic, toadyish, truckling
• مشابه: crawling, cringing, flattering, ingratiating
• مترادف: groveling, humble, obsequious, servile, slavish, sycophantic, toadyish, truckling
• مشابه: crawling, cringing, flattering, ingratiating
- His abject plea to be spared punishment was ignored.
[ترجمه گوگل] درخواست مفتضحانه او برای معافیت از مجازات نادیده گرفته شد
[ترجمه ترگمان] درخواست پست او برای نادیده گرفتن مجازات نادیده گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درخواست پست او برای نادیده گرفتن مجازات نادیده گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید