• : تعریف: a feeling of complete loathing, repulsion, or horror.
- Her abhorrence of snakes made a visit to the reptile house unlikely.
[ترجمه Ali] بیزاری او از مارها باعث شد که دوست نداشته باشد از خانه ی خزندگان دیدن کند
|
[ترجمه ahmad fallah] نفرت او از مارها، دیدارش از خانه خزندگان را بعید ( دور از ذهن ) نمود.
|
[ترجمه گوگل] نفرت او از مارها بازدید از خانه خزندگان را بعید می کرد [ترجمه ترگمان] بیزاری او از مارها باعث شد که به خانه خزنده حمله کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. after seeing the corpses, i could not hide my abhorrence
پس از دیدن اجساد نتوانستم انزجار خود را پنهان کنم.
2. He has a great abhorrence of medicine.
[ترجمه گوگل]او از پزشکی بیزاری زیادی دارد [ترجمه ترگمان]او از پزشکی نفرت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His abhorrence of racism led him to write The Algiers Motel Incident.
[ترجمه گوگل]انزجار او از نژادپرستی باعث شد تا کتاب «حادثه متل الجزیره» را بنویسد [ترجمه ترگمان]نفرت او از نژادپرستی باعث شد که او حادثه Motel الجزیره را بنویسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Most people have an abhorrence of snake.
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم از مار بیزارند [ترجمه ترگمان]بیشتر مردم از مار نفرت دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He had an abhorrence of waste of any kind.
[ترجمه پریسا] او انزجار از هر گونه اتلافی رو داشت
|
[ترجمه گوگل]او از هر نوع اتلاف بیزاری داشت [ترجمه ترگمان]نوعی بیزاری از اتلاف وقت داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She has an abhorrence of change.
[ترجمه گوگل]او از تغییر متنفر است [ترجمه ترگمان]او از تغییر نفرت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She looked at him in/with abhorrence.
[ترجمه گوگل]با نفرت به او نگاه کرد [ترجمه ترگمان]با انزجار به او نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was abhorrence of waste of any kind of resource that motivated him.
[ترجمه گوگل]این انزجار از هدر دادن هر نوع منبعی بود که او را برانگیخت [ترجمه ترگمان]تنفر از هر نوع منبعی که او را برانگیخته بود نفرت داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hindenburg regarded such a prospect with abhorrence.
[ترجمه گوگل]هیندنبورگ چنین چشم اندازی را با انزجار می نگریست [ترجمه ترگمان]Hindenburg با نفرت به او نگاه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The abhorrence of the profession is documented throughout Anglo-Saxon history.
[ترجمه گوگل]انزجار از این حرفه در طول تاریخ آنگلوساکسون ثبت شده است [ترجمه ترگمان]نفرت از این حرفه در طول تاریخ آنگلو - ساکسون ثبت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The thought of marrying him filled her with abhorrence.
[ترجمه گوگل]فکر ازدواج با او تنفر او را پر کرده بود [ترجمه ترگمان]فکر ازدواج با او باعث شده بود او را با نفرت پر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Justin held in abhorrence the Gnostic mixing of myths and cults to make an unpalatable bouillabaisse of religions.
[ترجمه گوگل]جاستین از اختلاط اسطورهها و فرقهها توسط گنوسیها برای ساختن ادیان ناخوشایند بیزار بود [ترجمه ترگمان]ژوستن در نفرت از ترکیب Gnostic از افسانه ها و cults نفرت داشت تا an ناخوشایند ادیان را به وجود آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Scots were held in abhorrence all over Europe.
[ترجمه گوگل]اسکاتلندی ها در سرتاسر اروپا با نفرت نگه داشته شدند [ترجمه ترگمان]اسکاتلندی ها همه اروپا را به وحشت انداخته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Several men expressed their abhorrence of this intolerant attitude of Owen's.
[ترجمه پریسا] چندین نفر انزجارشونو از رفتار غیر قابل تحمل اوون بیان کردند
|
[ترجمه گوگل]چند مرد انزجار خود را از این نگرش نابردبار اوون ابراز کردند [ترجمه ترگمان]چند مرد از این رفتار intolerant که به او تعلق داشتند نفرت داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Winsett himself had a savage abhorrence of social observances.
[ترجمه گوگل]خود وینست تنفر وحشیانه ای از آداب و رسوم اجتماعی داشت [ترجمه ترگمان]بر خود مسلط شده بود و از ملاحظاتی که با رعایت رعایت رعایت رعایت ادب بود نفرت داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید