1. The council denied that their decision represented any abdication of responsibility.
[ترجمه گوگل]این شورا رد کرد که تصمیم آنها نشان دهنده هرگونه سلب مسئولیت است
[ترجمه ترگمان]این شورا انکار کرد که این تصمیم نشان دهنده واگذاری مسئولیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شورا انکار کرد که این تصمیم نشان دهنده واگذاری مسئولیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There had been a complete abdication of responsibility.
[ترجمه گوگل]سلب مسئولیت کامل صورت گرفته بود
[ترجمه ترگمان]مسئولیت کامل این کار را به عهده گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسئولیت کامل این کار را به عهده گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The king signed the instrument of abdication.
[ترجمه گوگل]پادشاه سند کناره گیری را امضا کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه وسیله تاج گزاری رو امضا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پادشاه وسیله تاج گزاری رو امضا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Abdication is precluded by the lack of a possible successor.
[ترجمه گوگل]عدم وجود جانشین احتمالی مانع از کناره گیری می شود
[ترجمه ترگمان]Abdication از عدم وجود یک جانشین احتمالی ممانعت به عمل می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Abdication از عدم وجود یک جانشین احتمالی ممانعت به عمل می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The officers took over and forced his abdication in 194
[ترجمه گوگل]افسران زمام امور را به دست گرفتند و در سال 194 او را مجبور به کناره گیری کردند
[ترجمه ترگمان]افسران پیاده شدند و تاج گزاری او را در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افسران پیاده شدند و تاج گزاری او را در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the midst of his Abdication preoccupations Baldwin made one major speech on another subject.
[ترجمه گوگل]بالدوین در بحبوحه مشغله های خود برای کناره گیری، یک سخنرانی مهم درباره موضوع دیگری انجام داد
[ترجمه ترگمان]در وسط این اشتغالات ذهنی، بالدوین یک سخنرانی بزرگ در مورد موضوع دیگری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در وسط این اشتغالات ذهنی، بالدوین یک سخنرانی بزرگ در مورد موضوع دیگری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Failure was an abdication of personal responsibility, a cause of a guilty conscience.
[ترجمه گوگل]شکست، سلب مسئولیت شخصی، علت عذاب وجدان بود
[ترجمه ترگمان]شکست یک تاج گزاری شخصی بود که باعث عذاب وجدان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکست یک تاج گزاری شخصی بود که باعث عذاب وجدان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. That is abdication, not negotiation.
[ترجمه گوگل]این کناره گیری است، نه مذاکره
[ترجمه ترگمان]این تاج گزاری است نه مذاکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تاج گزاری است نه مذاکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To do pioneering work, he or resolutely abdication, preparation is barehanded make the world.
[ترجمه گوگل]برای انجام کار پیشگام، او یا قاطعانه کناره گیری می کند، آماده سازی دست برهنه جهان را می سازد
[ترجمه ترگمان]او برای انجام کار پیشگام، یا با عزمی راسخ، آمادگی برای ساختن جهان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او برای انجام کار پیشگام، یا با عزمی راسخ، آمادگی برای ساختن جهان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a shocking abdication of responsibility.
[ترجمه گوگل]این یک سلب مسئولیت تکان دهنده بود
[ترجمه ترگمان] این یه تاج گزاری شوکه کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یه تاج گزاری شوکه کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This time, she promise the promise, can't again abdication second time.
[ترجمه گوگل]این بار، او قول می دهد، دوباره نمی تواند برای بار دوم استعفا دهد
[ترجمه ترگمان]این بار قول قول را می دهد که بار دیگر تاج گزاری را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بار قول قول را می دهد که بار دیگر تاج گزاری را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Abdication of a lot of places cannot draw housing accumulation fund.
[ترجمه گوگل]کنار گذاشتن بسیاری از مکان ها نمی تواند صندوق انباشت مسکن را جذب کند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مکان ها نمی توانند پول جمع آوری مسکن را جذب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مکان ها نمی توانند پول جمع آوری مسکن را جذب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Subsequently, the abdication of Napoleon in order to put an end to his political career.
[ترجمه گوگل]متعاقبا، کناره گیری ناپلئون به منظور پایان دادن به حرفه سیاسی او
[ترجمه ترگمان]متعاقبا استعفای ناپلئون به منظور پایان دادن به حرفه سیاسی خود استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متعاقبا استعفای ناپلئون به منظور پایان دادن به حرفه سیاسی خود استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This almost formal abdication of fatherhood hurt him.
[ترجمه گوگل]این کناره گیری تقریباً رسمی از پدر شدن به او آسیب رساند
[ترجمه ترگمان]این تصمیم تقریبا رسمی بود که پدر از پدر شدن به او آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تصمیم تقریبا رسمی بود که پدر از پدر شدن به او آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید