abbreviated

/əˈbriːviˌet//əˈbriːvieɪt/

کوتاهشده، مختصر، مخفف

جمله های نمونه

1. an abbreviated story
داستان خلاصه شده

2. the marriage ceremony was abbreviated by rain
باران موجب شد که مراسم ازدواج کوتاه بشود.

3. 'Daniel' is often abbreviated to 'Dan'.
[ترجمه گوگل]"دانیل" اغلب به اختصار "دان" خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]دنیل اغلب به طور مختصر به دن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ceremony was abbreviated by rain.
[ترجمه مرکز] مراسم به خاطر باران کوتاه شد
|
[ترجمه گوگل]این مراسم به اختصار باران بود
[ترجمه ترگمان]مراسم به سبک باران شسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The name Susan is often abbreviated to Sue.
[ترجمه گوگل]نام سوزان اغلب به صورت اختصاری Sue خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]نام سوزان اغلب به سمت سو می is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Esquire can be abbreviated to Esq.
[ترجمه گوگل]Esquire را می توان به اختصار Esq نامید
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، اسکوایر می تواند به طور خلاصه به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. September is usually abbreviated to Sep.
[ترجمه گوگل]سپتامبر معمولاً به اختصار Sep می باشد
[ترجمه ترگمان]سپتامبر معمولا با حروف اختصاری Sep
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'Chief Executive Officer' is abbreviated as 'CEO'.
[ترجمه گوگل]"مدیر ارشد اجرایی" به اختصار "مدیرعامل" است
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی مدیر اجرایی به اختصار مدیرعامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He abbreviated so much that it was hard to understand his article.
[ترجمه گوگل]او آنقدر اختصار کرد که درک مقاله او سخت بود
[ترجمه ترگمان]او آن قدر به اختصار حرف می زد که درک مقاله او برایش مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where appropriate, abbreviated forms are used.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، از فرم های اختصاری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در صورت استفاده از فرم های مناسب، به صورت خلاصه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'Di' is the abbreviated form of 'Diane'.
[ترجمه گوگل]«دی» شکل مخفف «دایان» است
[ترجمه ترگمان]دی the به صورت مخفف عبارت از \"دایان\" نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A Latino in an abbreviated muscle-alone with uninhibited grace.
[ترجمه گوگل]یک لاتین تبار در یک ماهیچه مختصر-تنها با ظرافتی مهارناپذیر
[ترجمه ترگمان]یک لاتینی در یک ماهیچه مختصر - به تنهایی با لطف uninhibited
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The abbreviated lower horn works well with the tight curve of the waist, and aids comfort when sitting to play.
[ترجمه گوگل]شاخ پایین کوتاه شده به خوبی با انحنای تنگ کمر کار می کند و به راحتی هنگام نشستن برای بازی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این شاخ کوچک به خوبی با انحنای تنگ کمر کار می کند و وقتی نشستن در بازی را به راحتی به شما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pace bowlers capitalised during the abbreviated first day, even if the close catchers didn't.
[ترجمه گوگل]بولرهای سرعت در روز اول به اختصار با حروف بزرگ استفاده کردند، حتی اگر نزدیکان این کار را نکردند
[ترجمه ترگمان]این پرتاب گران سرعتی در طول روز اول ماه اوت برگزار شد، حتی اگر صیادان نزدیک هم این کار را نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tag-Controlled Deletion is a rule of the abbreviated style in informal language.
[ترجمه گوگل]حذف با کنترل برچسب یک قانون سبک مختصر در زبان غیر رسمی است
[ترجمه ترگمان]حذف کنترل شده یک قاعده از سبک abbreviated به زبان غیر رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shortened, reduced in length, made brief

پیشنهاد کاربران

بپرس