abbreviate

/əˈbriːviˌet//əˈbriːvieɪt/

معنی: مختصر کردن، کوتاه کردن
معانی دیگر: مخفف کردن، خلاصه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: abbreviates, abbreviating, abbreviated
مشتقات: abbreviated (adj.)
(1) تعریف: to reduce in length or duration.
مترادف: compress, condense, cut, cut down, reduce, shorten
متضاد: elongate, extend, lengthen
مشابه: abridge, abstract, digest, summarize, synopsize, truncate

- Pressing matters at home forced them to abbreviate their stay in Europe.
[ترجمه گوگل] فشارهای داخلی آنها را مجبور کرد اقامت خود را در اروپا کوتاه کنند
[ترجمه ترگمان] فشار دادن مسائل در خانه آن ها را وادار به کوتاه کردن اقامت آن ها در اروپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to represent in writing by using a shorter form or a few letters.
مترادف: contract, shorten
مشابه: abridge, compress, condense, cut, cut down, reduce

- One may abbreviate "northwest" by writing "NW."
[ترجمه گوگل] با نوشتن «NW» می‌توان «شمال غربی» را مخفف کرد
[ترجمه ترگمان] یکی ممکن است \"شمال غربی\" را با نوشتن \"NW\" کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- People usually abbreviate the word "Mister" by writing "Mr."
[ترجمه گوگل] مردم معمولا کلمه «آقا» را با نوشتن «آقا» مخفف می کنند
[ترجمه ترگمان] مردم معمولا کلمه \"آقا\" را با نوشتن \"آقای\" کوتاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to abbreviate "building" as "bldg"
واژه ی "building" را به صورت "bldg" مخفف کردن

2. 'Daniel' is often abbreviated to 'Dan'.
[ترجمه مصطفا] دانیل به اختصار دن میشود
|
[ترجمه گوگل]"دانیل" اغلب به اختصار "دان" خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]دنیل اغلب به طور مختصر به دن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He abbreviated his first name to Alec.
[ترجمه مصطفا] او نامش را به آلک خلاصه کرد
|
[ترجمه گوگل]او نام کوچک خود را به اختصار الک نامید
[ترجمه ترگمان]او اولین نام او به الک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Information technology' is usually abbreviated to 'IT'.
[ترجمه گوگل]"فناوری اطلاعات" معمولا به اختصار "IT" خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]فن آوری اطلاعات معمولا با فن آوری اطلاعات در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'Chief Executive Officer' is abbreviated as 'CEO'.
[ترجمه گوگل]"مدیر ارشد اجرایی" به اختصار "مدیرعامل" است
[ترجمه ترگمان]مدیر اجرایی مدیر اجرایی به اختصار مدیرعامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Di' is the abbreviated form of 'Diane'.
[ترجمه گوگل]«دی» شکل مخفف «دایان» است
[ترجمه ترگمان]دی the به صورت مخفف عبارت از \"دایان\" نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is it correct to abbreviate 'Avenue', 'Street' and so on when writing an address on an envelope?
[ترجمه گوگل]آیا هنگام نوشتن آدرس روی پاکت نامه، مخفف کردن «خیابان»، «خیابان» و غیره صحیح است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این صحیح است که در خیابان abbreviate و به این ترتیب که نشانی روی پاکت نوشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The solution is to abbreviate, contract and condense.
[ترجمه گوگل]راه حل اختصار، انقباض و متراکم کردن است
[ترجمه ترگمان]راه حل، کوتاه کردن، منقبض شدن و خلاصه کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If delete, do not weigh, undertake abbreviate to this article.
[ترجمه گوگل]در صورت حذف، وزن نکنید، به اختصار این مقاله را متعهد شوید
[ترجمه ترگمان]اگر حذف را حذف کنید، این مقاله را به طور خلاصه به این مقاله اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is this abbreviate in ALD the financial middle finger of retail trade what?
[ترجمه گوگل]آیا این مخفف در ALD انگشت وسط مالی تجارت خرده فروشی چیست؟
[ترجمه ترگمان]آیا این خلاصه کردن خلاصه کردن انگشت میانی مالی تجارت خرده فروشی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because of its English abbreviate is APEC, also abbreviation is Yapeike.
[ترجمه گوگل]از آنجا که مخفف انگلیسی آن APEC است، همچنین مخفف آن Yapeike است
[ترجمه ترگمان]به دلیل خلاصه انگلیسی بودن آن، اختصار Yapeike است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't be afraid to abbreviate. You should cut a paragraph here and shorten one there.
[ترجمه گوگل]از مخفف کردن نترسید شما باید یک پاراگراف را در اینجا برش دهید و یک پاراگراف را در آنجا کوتاه کنید
[ترجمه ترگمان]از حرف زدن نترس شما باید یک پاراگراف را در اینجا قطع کنید و آن را کوتاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The abbreviate feeling of beatitude abolished, and she came back home with a torn affection.
[ترجمه گوگل]احساس مختصر سعادت از بین رفت و او با عشقی پاره به خانه بازگشت
[ترجمه ترگمان]به محض آن که احساس beatitude از بین رفت، و با دلی شکسته به خانه بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I like to abbreviate my title since it's easier for human to remember.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم عنوانم را مخفف کنم زیرا به خاطر سپردن آن برای انسان آسان تر است
[ترجمه ترگمان]دوست دارم از وقتی که انسان به یاد داشته باشد، عنوان را کوتاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مختصر کردن (فعل)
abbreviate, abridge, brief, shorten, simplify

کوتاه کردن (فعل)
curtail, abbreviate, abridge, brief, shorten, truncate, dock, formulate, stag, clip

تخصصی

[ریاضیات] مختصر کردن، خلاصه کردن، علامت اختصار به کار بردن

انگلیسی به انگلیسی

• shorten, reduce in length, make brief
if you abbreviate a piece of writing or speech, you make it shorter.
a word or phrase that is abbreviated is made shorter by leaving out some of the letters or by using only the first letters of each word.

پیشنهاد کاربران

مخفف کردن ( کوتاه کردن )
shorten ( a word, phrase, or text )
خلاصه کردن، مختصر نوشتن
خلاصه کردن داستان
به اختصار نوشتن

بپرس