فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: abbreviates, abbreviating, abbreviated
مشتقات: abbreviated (adj.)
حالات: abbreviates, abbreviating, abbreviated
مشتقات: abbreviated (adj.)
• (1) تعریف: to reduce in length or duration.
• مترادف: compress, condense, cut, cut down, reduce, shorten
• متضاد: elongate, extend, lengthen
• مشابه: abridge, abstract, digest, summarize, synopsize, truncate
• مترادف: compress, condense, cut, cut down, reduce, shorten
• متضاد: elongate, extend, lengthen
• مشابه: abridge, abstract, digest, summarize, synopsize, truncate
- Pressing matters at home forced them to abbreviate their stay in Europe.
[ترجمه گوگل] فشارهای داخلی آنها را مجبور کرد اقامت خود را در اروپا کوتاه کنند
[ترجمه ترگمان] فشار دادن مسائل در خانه آن ها را وادار به کوتاه کردن اقامت آن ها در اروپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فشار دادن مسائل در خانه آن ها را وادار به کوتاه کردن اقامت آن ها در اروپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to represent in writing by using a shorter form or a few letters.
• مترادف: contract, shorten
• مشابه: abridge, compress, condense, cut, cut down, reduce
• مترادف: contract, shorten
• مشابه: abridge, compress, condense, cut, cut down, reduce
- One may abbreviate "northwest" by writing "NW."
[ترجمه گوگل] با نوشتن «NW» میتوان «شمال غربی» را مخفف کرد
[ترجمه ترگمان] یکی ممکن است \"شمال غربی\" را با نوشتن \"NW\" کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یکی ممکن است \"شمال غربی\" را با نوشتن \"NW\" کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- People usually abbreviate the word "Mister" by writing "Mr."
[ترجمه گوگل] مردم معمولا کلمه «آقا» را با نوشتن «آقا» مخفف می کنند
[ترجمه ترگمان] مردم معمولا کلمه \"آقا\" را با نوشتن \"آقای\" کوتاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مردم معمولا کلمه \"آقا\" را با نوشتن \"آقای\" کوتاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید