abbe

/ˈæbi//ˈæbeɪ/

معنی: پدر روحانی، کشیش
معانی دیگر: راهب، ابه

جمله های نمونه

1. The abbe had allowed me to visit friends.
[ترجمه گوگل]ابا به من اجازه داده بود که دوستان را ملاقات کنم
[ترجمه ترگمان]کشیش به من اجازه ملاقات با دوستان را داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Abbe Gerard was a compassionate, charitable man but one who liked his claret.
[ترجمه گوگل]آبه جرارد مردی مهربان و نیکوکار بود، اما مردی بود که خرچنگ خود را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]آ به Gerard مهربان و مهربانی بود اما کسی که شراب قرمز او را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Abbe David Lowell, a white attorney who has defended numerous public officials, including Democratic Rep.
[ترجمه گوگل]آبه دیوید لوول، یک وکیل سفیدپوست که از مقامات دولتی متعددی از جمله نماینده دموکرات دفاع کرده است
[ترجمه ترگمان]آبه دیوید لوول، یک وکیل سفید که از مقامات دولتی متعددی از جمله نماینده دموکرات دفاع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The relation amongst composition, densities, refractive index, Abbe number and transmission was studied.
[ترجمه گوگل]رابطه بین ترکیب، چگالی، ضریب شکست، عدد Abbe و انتقال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رابطه بین ترکیب، دانسیته، ضریب شکست، Abbe و transmission مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The AFM head is mounted without Abbe error in the X and Y directions.
[ترجمه گوگل]سر AFM بدون خطای Abbe در جهت X و Y نصب می شود
[ترجمه ترگمان]در جهت X و Y، نوک AFM در جهت X و Y نصب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. NO . Abbe de Gouvon had taught me to read less greedily and with more reflection.
[ترجمه گوگل]نه Abbe de Gouvon به من آموخته بود که کمتر حریصانه و با تأمل بیشتری بخوانم
[ترجمه ترگمان]نه آبه de به من آموخته بود که با حرص و ولع کم تر مطالعه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Compensation for the Abbe error caused by pitch of the probe isintroduced in the optical diagram.
[ترجمه گوگل]جبران خطای Abbe ناشی از گام پروب در نمودار نوری معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]جبران خطای آبه آبه موجب ایجاد probe در نمودار اپتیکی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fate chooses your relatives, you choose your friends Abbe Jacques Delille.
[ترجمه گوگل]سرنوشت خویشاوندان شما را انتخاب می کند، شما دوستان خود را Abbe Jacques Delille انتخاب می کنید
[ترجمه ترگمان]سرنوشت بستگان شما را انتخاب می کند، friends آبه ژاک Delille را انتخاب می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Abbe Sicard speaks of Sister Simplice in a letter to the deaf - mute Massieu.
[ترجمه گوگل]آبه سیکارد در نامه ای به ماسیو ناشنوا و لال از خواهر سیمپلیس صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]آ به Sicard از سورسمپلیس یاد می کند که نامه ای به Massieu کرولال بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even from where we looked you could glimpse the glint of the huge carp pond where Abbe Gerard had drowned.
[ترجمه گوگل]حتی از جایی که ما نگاه می‌کردیم، می‌توانی به درخشش حوضچه بزرگ ماهی کپور که آبه جرارد در آن غرق شده بود نگاه کنی
[ترجمه ترگمان]حتی از همان جایی که ما نگاه می کردیم، برق آبگیر بزرگ ماهی را که به نام آبه جرارد در آن غرق شده بود، دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That evening we camped on a hill overlooking Beni Abbes.
[ترجمه گوگل]عصر آن روز روی تپه ای مشرف به بنی آبس اردو زدیم
[ترجمه ترگمان]آن شب در تپه ای مشرف به بنی Abbes توقف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The content of TiO _ 2 is the main factor which affected Abbe number and transmission.
[ترجمه گوگل]محتوای TiO_2 عامل اصلی است که بر تعداد و انتقال Abbe تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]محتوای TiO - ۲ عامل اصلی است که بر تعداد و انتقال آبه تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It measures the movement of the tower carrying the Z - axis in an Abbe - comparator arrangement.
[ترجمه گوگل]حرکت برج حامل محور Z را در آرایش مقایسه‌کننده Abbe اندازه‌گیری می‌کند
[ترجمه ترگمان]این حرکت، حرکت برج که محور Z را در آرایش Abbe انجام می دهد را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پدر روحانی (اسم)
pater, abbe, padre

کشیش (اسم)
abbe, padre, priest, clergyman, provost, cleric, evangelist, druid, cassock, divine, ecclesiastic, churchman, herdsman, shaveling

انگلیسی به انگلیسی

• head of a monastery; member of the clergy (french)

پیشنهاد کاربران

بپرس