abashedly


ازروی شرمندگی، بطوردست پاچگی

جمله های نمونه

1. she said abashedly . . .
او با کم رویی گفت . . .

انگلیسی به انگلیسی

• with embarrassment, in a disconcerted manner

پیشنهاد کاربران

بپرس