1. The whole district had an air of abandonment and neglect.
[ترجمه نعنافروش] کل منطقه پر بود از هوای غفلت و ترک شدن|
[ترجمه گوگل]کل ولسوالی هوای مهجوریت و غفلت داشت[ترجمه ترگمان]کل منطقه به خاطر سپرده شدن و نادیده گرفتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The abandonment of the island followed nuclear tests in the area.
[ترجمه گوگل]رها شدن این جزیره به دنبال آزمایش های هسته ای در این منطقه صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]رها کردن این جزیره به دنبال آزمایش های هسته ای در این منطقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رها کردن این جزیره به دنبال آزمایش های هسته ای در این منطقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Constant rain forced the abandonment of the next day's competitions.
[ترجمه گوگل]بارندگی مداوم باعث شد مسابقات روز بعد کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]باران مداوم، خود را مجبور به ترک رقابت های روز بعد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باران مداوم، خود را مجبور به ترک رقابت های روز بعد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lack of money led to the abandonment of this plan.
[ترجمه گوگل]بی پولی باعث شد این طرح کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]فقدان پول منجر به رها کردن این طرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقدان پول منجر به رها کردن این طرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The abandonment of grandiose planning intentions was the consequence of market conditions.
[ترجمه گوگل]کنار گذاشتن مقاصد برنامه ریزی بزرگ نتیجه شرایط بازار بود
[ترجمه ترگمان]رها کردن مقاصد برنامه ریزی grandiose نتیجه شرایط بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رها کردن مقاصد برنامه ریزی grandiose نتیجه شرایط بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sometimes through abandonment; more often through non-marriage or divorce.
[ترجمه گوگل]گاهی از طریق رها کردن؛ اغلب از طریق عدم ازدواج یا طلاق
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات از طریق رها کردن، بیشتر از طریق غیر ازدواج یا طلاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات از طریق رها کردن، بیشتر از طریق غیر ازدواج یا طلاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Looks at evidence of abandonment including empty property, declining property values, and demolition.
[ترجمه گوگل]به شواهد رها شدن از جمله اموال خالی، کاهش ارزش اموال و تخریب نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]به شواهد تسلیم از جمله اموال خالی، کاهش ارزش دارایی و تخریب اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به شواهد تسلیم از جمله اموال خالی، کاهش ارزش دارایی و تخریب اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If both parties committed abandonment, adultery, or extreme cruelty, the union was still held to be inviolate.
[ترجمه گوگل]اگر هر دو طرف مرتکب ترک، زنا، یا ظلم شدید می شدند، اتحادیه همچنان مصون از تعرض تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]اگر هر دو طرف متعهد به رها کردن، زنا یا ظلم و ستم شدید باشند، این اتحاد هنوز به صورت غیرقابل نقض در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر هر دو طرف متعهد به رها کردن، زنا یا ظلم و ستم شدید باشند، این اتحاد هنوز به صورت غیرقابل نقض در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Fromm connects the fear of abandonment with the frustration arising from a necessary dependence upon others.
[ترجمه گوگل]فروم ترس از رها شدن را با ناامیدی ناشی از وابستگی ضروری به دیگران پیوند می دهد
[ترجمه ترگمان]فروم ها ترس از رها کردن را با سرخوردگی ناشی از وابستگی لازم به دیگران مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فروم ها ترس از رها کردن را با سرخوردگی ناشی از وابستگی لازم به دیگران مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This led to the partial abandonment of physical controls and a move towards financial disciplines for the nationalised industries.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به کنار گذاشتن نسبی کنترلهای فیزیکی و حرکت به سمت رشتههای مالی برای صنایع ملی شد
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به ترک جزئی کنترل های فیزیکی و حرکتی به سوی مقررات مالی برای صنایع ملی شده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به ترک جزئی کنترل های فیزیکی و حرکتی به سوی مقررات مالی برای صنایع ملی شده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A sense of abandonment overhung the. once proud station.
[ترجمه گوگل]حس رها شدگی در وجودش وجود داشت ایستگاه زمانی پرافتخار
[ترجمه ترگمان]احساس طرد شدن بر روی زمین را فرا گرفته بود یه بار به اداره سربلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس طرد شدن بر روی زمین را فرا گرفته بود یه بار به اداره سربلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He was simply overwhelmed with a feeling of abandonment.
[ترجمه گوگل]او به سادگی غرق در احساس رها شدگی بود
[ترجمه ترگمان]او به سادگی از احساس رهایی از پا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به سادگی از احساس رهایی از پا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This was rightly interpreted as meaning the abandonment of invasion plans - at least for that year.
[ترجمه گوگل]این به درستی به معنای کنار گذاشتن برنامه های تهاجم - حداقل برای آن سال - تفسیر شد
[ترجمه ترگمان]این موضوع به درستی به معنای رها کردن برنامه های حمله - حداقل برای آن سال - تعبیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موضوع به درستی به معنای رها کردن برنامه های حمله - حداقل برای آن سال - تعبیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This abandonment of a Tyneside base by ship owning interests would not necessarily reduce recruitment of merchant seamen from the Tyne.
[ترجمه گوگل]این رها کردن پایگاه تاینساید توسط مالکان کشتی لزوماً استخدام دریانوردان تجاری از تاین را کاهش نمیدهد
[ترجمه ترگمان]این رها کردن یک پایگاه Tyneside توسط منافع کشتی لزوما باعث کاهش استخدام ملوانان بازرگان از رودخانه تین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رها کردن یک پایگاه Tyneside توسط منافع کشتی لزوما باعث کاهش استخدام ملوانان بازرگان از رودخانه تین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The abandonment of separate education, peculiarly enough, has occurred without any visible national debate.
[ترجمه گوگل]کنار گذاشتن آموزش مجزا، به طور خاص، بدون هیچ بحث ملی مشهودی رخ داده است
[ترجمه ترگمان]رها کردن آموزش جداگانه، به ویژه به حد کافی، بدون هیچ بحث ملی مشهود رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رها کردن آموزش جداگانه، به ویژه به حد کافی، بدون هیچ بحث ملی مشهود رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید