availability

/əˌveləˈbɪləti//əˌveɪləˈbɪləti/

معنی: دسترسی، دسترس پذیری، فراهمی، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید
معانی دیگر: دسترس، در دسترس (بودن)، حصول پذیری، وجود، آماده ی استفاده بودن، بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being available.

جمله های نمونه

1. the availability of money
در دسترس بودن (وجود) پول

2. the availability of oil
فراهم بودن نفت

3. it depends on the availability of seats
منوط است به بودن جای نشستن

4. The availability of nursery school places varies widely across London.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن مکان های مهد کودک در سراسر لندن به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دسترسی به مدارس مهد کودک در سراسر لندن به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The availability of cheap long - term credit would help small business.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن اعتبار بلند مدت ارزان به کسب و کارهای کوچک کمک می کند
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن اعتبار بلند مدت به تجارت های کوچک کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One area of contention is the availability of nursery care.
[ترجمه گوگل]یکی از زمینه های بحث، در دسترس بودن مراقبت مهد کودک است
[ترجمه ترگمان]یک حوزه از بحث در دسترس بودن مراقبت از کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before travelling we must ensure the availability of petrol and oil.
[ترجمه گوگل]قبل از سفر باید از در دسترس بودن بنزین و روغن اطمینان حاصل کنیم
[ترجمه ترگمان]پیش از سفر باید از وجود سوخت و نفت اطمینان حاصل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ready availability of guns has contributed to the escalating violence.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن آماده اسلحه به تشدید خشونت کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن سلاح در افزایش خشونت کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The availability of public transport is also part of the equation.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن حمل و نقل عمومی نیز بخشی از معادله است
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن حمل و نقل عمومی نیز بخشی از این معادله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This offer is subject to availability.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد مشروط به در دسترس بودن است
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد در دسترس بودن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Options are offered subject to staff availability and the constraints of the timetable.
[ترجمه گوگل]گزینه ها با توجه به در دسترس بودن کارکنان و محدودیت های جدول زمانی ارائه می شوند
[ترجمه ترگمان]گزینه ها منوط به در دسترس بودن کارکنان و محدودیت های زمانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The nature and availability of material evidence was not to be discussed.
[ترجمه گوگل]ماهیت و در دسترس بودن شواهد مادی قرار نیست مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]طبیعت و در دسترس بودن مدارک مادی قرار نبود مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The availability of good medical care tends to vary inversely with the need for it.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن مراقبت های پزشکی خوب به طور معکوس با نیاز به آن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دسترسی به مراقبت های پزشکی خوب به طور معکوس با نیاز به آن تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the holidays on offer are subject to availability.
[ترجمه گوگل]تمام تعطیلات پیشنهادی مشروط به در دسترس بودن است
[ترجمه ترگمان]تمام تعطیلات مورد نیاز در معرض در دسترس بودن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دسترسی (اسم)
access, availability, accessibility, approachability, range

دسترس پذیری (اسم)
availability

فراهمی (اسم)
availability

قابلیت استفاده (اسم)
availability, usability, serviceability

چیز مفید و سودمند (اسم)
availability

شخص مفید (اسم)
availability

تخصصی

[علوم دامی] درجه فراهمی ؛ می توان آن را با قابلیت هضم برابر دانست که بیشتر در مورد ویتامینها و مینرالها بکار می رود .
[کامپیوتر] دسترس پذیری، مقبولیت .
[معدن] آمادگی ماشین (حفر چاه و تونل)
[آمار] آمادگی

انگلیسی به انگلیسی

• obtainability, accessibility, attainability

پیشنهاد کاربران

به معنی بررسی امکان حضور در جشن یا مهمانی
آمادگی ( خود را اعلام کردن )
( خرده فروشی ) دسترس پذیری
فراهمی . در دسترسی ( اسم )
معرف بودن
راه حل دم دستی
دسترسی و دسترس پذیری جدای از فراهم بودنه ( در پاسخ به اون دوستانی که فراهمی و درجه فراهم بودن رو مطرح کردن ) . در تحلیل دقیق مسائل ( خصوصاً در برنامه ریزی و توسعه ) میتونه اینجور باشه که یه چیز فراهم باشه
...
[مشاهده متن کامل]
ولی افراد یا دیگر موجودات نتونن بهش دست پیدا کنند. مسائل نابرابری یا دوری و فاصله را در نظر بگیرید.

یکی از کاربردای اون میتونه
What's your availibility like
باشه که به معنی:
تایم خالی دارید؟!
وقتون خالی هست و از این قبیل باشه

مهیا بودن، فراهم بودن، قابل حصول بودن، در دسترسی بودن، موجود بودن
دسترسی پذیری ، دسترسی داشتگی ، در دسترس بودگی
در دسترس
قابلیت دسترسی
موجودیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس