99 1603 100 1 attempt on one's life معنی کلمه attempt on one's life به انگلیسی attempt on one's life• attempt to murder, attempt to kill someone attempt on one's life را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Soma فرد مشهوری را ترور کردنسعی کردن برای کشتن کسیقصد جان کسی را کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها ماریا > place back گلی > ماهانا 🦥Moonlight > access فرنوش > تاب آوری Reza > arranged طناز > I don't give a fuck مصطفی امیرجانی > bona fide Soran amini > رئکو نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته سارافرجپورمحمد حاتمی نژادزینب زرمسلک نادیاDark Light عاطفه موسویعلی باقریヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای یک غازی نگریست شن زار رهی برگشود دانش بیندوزم کورش کائنات