at

/æt//æt/

معنی: ات، در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار
معانی دیگر: مخفف:، هوابندی شده، پیشوند معادل ad- (پیش از t به کار می رود)، به سوی، از، حاضر، مشغول، در حال، به واسطه ی، در پاسخ، طبق، در مورد، (مقدار و درجه و قیمت و غیره) به نرخ، به میزان، از فاصله ی، در هنگام، زمان، (حرف اضافه ای که نشانگر مکان ثابت است)، مخفف: (شیمی) علامت astatine، سرتاسر

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: to.

- attend
[ترجمه گوگل] مراجعه كردن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- attest
[ترجمه گوگل] گواهی
[ترجمه ترگمان] گواهی دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: on or in the location of.

- at the beach
[ترجمه گوگل] در ساحل
[ترجمه ترگمان] کنار ساحل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- at the center of the earth
[ترجمه گوگل] در مرکز زمین
[ترجمه ترگمان] در مرکز زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: on or upon the occurrence of.

- at the end of the year
[ترجمه گوگل] در پایان سال
[ترجمه ترگمان] در پایان سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in the direction of; toward.

- Look at the moon.
[ترجمه گوگل] ماه رو نگاه کن
[ترجمه ترگمان] به ماه نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You are aiming at the goal.
[ترجمه گوگل] شما هدف را هدف قرار می دهید
[ترجمه ترگمان] هدف شما رسیدن به هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: engaged in the action of.

- at work
[ترجمه گوگل] در محل کار
[ترجمه ترگمان] در محل کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- at war
[ترجمه mj] در نبرد
|
[ترجمه گوگل] در جنگ
[ترجمه ترگمان] در جنگ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: concerning; about.

- I'm irritated at him.
[ترجمه گوگل] من از دست او عصبانی هستم
[ترجمه ترگمان] از او عصبانی می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: at
• : تعریف: the smaller monetary unit of Laos. (Cf. kip.)
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element astatine.

جمله های نمونه

1. at $ 5 this shirt was a steal!
این پیراهن به قیمت 5 دلار مفت بود!

2. at 8 o'clock in the morning
در ساعت 8 صبح

3. at a depth of fifty meters
در ژرفای پنجاه متری

4. at a distance of fifty years
در مدت پنجاه سال

5. at a fitting time
در موقع مقتضی

6. at a flying speed
با سرعت زیاد

7. at a future date
در آینده

8. at a gallop
در (حال) چهار نعل

9. at a given date
در تاریخ معین

10. at a later date
در یک وقت دیگر (تاریخ بعدی)

11. at a set time
در وقت معین

12. at a suitable time
در موقع مقتضی

13. at a time of popular panic
هنگام سراسیمگی عمومی

14. at a yet faster speed
با سرعتی حتی بیشتر

15. at ahmad's retirement ceremony, the college did him proud
در مراسم بازنشستگی احمد دانشگاه بسیار از او تجلیل کرد.

16. at all hours
در تمام ساعات

17. at another time
در وقتی دیگر

18. at best two more kilometers
حداکثر دو کیلومتر دیگر

19. at cross purposes
پادسوی،در دو جهت مخالف،با دو هدف مخالف

20. at dunkirk, the germans tried to bring the british to bay
در دانکرک آلمان ها کوشیدند راه گریز را بر انگلیسی ها ببندند.

21. at fifty, he had a nervous breakdown
در پنجاه سالگی دچار بیماری روانی شد.

22. at first everyone cold shouldered him (or gave him the cold shoulder)
در آغاز کسی به او محل نگذاشت.

23. at first nayeb hossein and his brother were dyers
نایب حسین و برادرش در آغاز رنگرز بودند.

24. at first she agreed; later, however, she changed her mind
در آغاز موافق بود ولی بعدا تغییر عقیده داد.

25. at first they were dizzy, but soon came to themselves
ابتدا منگ بودند ولی زود حالشان جا آمد.

26. at first, i didn't know him well
در ابتدا او را درست نمی شناختم.

27. at five in the morning, we broke camp and started moving along the river
ساعت پنج بامداد خیمه ها را جمع کردیم و در راستای رودخانه به راه افتادیم.

28. at five o'clock
در ساعت پنج

29. at forty-five
در چهل و پنج (سالگی)

30. at halftime, the game was 7 to 6
در هافتایم،مسابقه 7 به 6 بود.

31. at her direction
بنابر دستور او

32. at her husband's bidding
به دستور شوهرش

33. at his funeral we were all in tears
در مجلس ختم او ما همه گریان بودیم.

34. at intersections, the car on your right has the right of way
در چهارراه ها ماشین دست راست حق تقدم دارد.

35. at last the project was realized
بالاخره آن طرح واقعیت پیدا کرد.

36. at least give me a hearing!
لااقل اجازه بدهید حرفم را بزنم !

37. at least let me say goodbye to him
لااقل بگذارید با او خداحافظی کنم.

38. at least three times a week
دست کم هفته ای سه بار

39. at midnight, there was an earthquake
(اسدی) برآمد یکی بومهن نیمه شب

40. at my office
در اداره ی من

41. at night children should not go out unaccompanied
در شب کودکان نباید تنها به بیرون از منزل بروند.

42. at night he put a knife to his throat. . .
شبانگه کارد بر حلقش بمالید. . .

43. at night his mother used to spin cotton
مادرش شب ها پنبه می ریسید.

44. at night my feet swell
شب ها پاهایم باد می کنند.

45. at night the whole city vibrates with activity
شب ها همه ی شهر غرق در جنب و جوش است.

46. at night, the farm chickens roost on this tree
شب ها مرغ های مزرعه روی این درخت می نشینند.

47. at noon, the storm reached its crescendo
هنگام ظهر توفان به اوج خود رسید.

48. at noontime a person's shadow becomes smaller
هنگام ظهر سایه ی انسان کوتاه تر می شود.

49. at odd moments
در اوقات غیر معمولی،وقت و بی وقت

50. at one glance
در یک چشم به هم زدن

51. at peak hours the roads get congested with cars
در ساعات پر مشغله جاده ها از اتومبیل پر می شود.

52. at record levels
به مقدار بی سابقه

53. at school they nicknamed him "lanky"
در مدرسه او را ((لاغرو)) صدا می کردند.

54. at such time as you go
هرگاه که بروی

55. at ten o'clock prompt
درست سرساعت ده

56. at ten tomans each
(به نرخ) دانه ای ده تومان

57. at that time her name was completely strange to me
در آن زمان نام او برایم کاملا نامانوس بود.

58. at that time palestine was under british mandate
در آن هنگام فلسطین تحت الحمایه ی انگلستان بود.

59. at that time poland was a captive nation
در آن هنگام لهستان کشوری در بند اسارت بود.

60. at that time, electrical engineering was in its infancy
در آن وقت مهندسی برق دوران آغازین خود را می گذراند.

61. at that time, hassan was leading a rather uncertain existence
در آن هنگام حسن زندگی نسبتا بی ثباتی را می گذراند.

62. at that time, strikes and war talk were disturbing the country
در آن هنگام اعتصابات و حرف جنگ کشور را پرآشوب کرده بود.

63. at that time, the british authority in india was well established
در آن زمان سلطه ی انگلستان بر هندوستان کاملا استوار شده بود.

64. at the age of eighteen, i was captivated by a woman named parivash
در هجده سالگی شیفته ی زنی به نام پریوش شدم.

65. at the age of five
در پنج سالگی

66. at the age of five he became an orphan
در سن پنج سالگی یتیم شد.

67. at the age of fourteen, he was crowned king of england
در چهارده سالگی به پادشاهی انگلیس برگزیده شد.

68. at the age of thirty, he became a christian
در سی سالگی مسیحی شد.

69. at the behest of . . .
بنا به درخواست . . .

70. at the close of the negotiations
در پایان مذاکرات

مترادف ها

ات (اسم)
at

در (حرف اضافه)
about, at, to, unto

نزدیک (حرف اضافه)
in, about, at, by, near, beside

بر حسب (حرف اضافه)
in, at, to, according to

سر (حرف اضافه)
on, at, near, during

بر (حرف اضافه)
on, upon, at, against

به (حرف اضافه)
on, in, into, at, to, against

بسوی (حرف اضافه)
off, into, at, to, unto, toward, against

در نتیجه (حرف اضافه)
from, at, as

بطرف (حرف اضافه)
on, in, into, at, to, unto, toward, with

بنا بر (حرف اضافه)
on, at

از قرار (حرف اضافه)
at

پهلوی (حرف اضافه)
at, by

بقرار (حرف اضافه)
at

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Austria
موضوع: مکان و موقعیت
مخفف کشور اتریش

تخصصی

[شیمی] استاتین - عنصر شیمیایی رادیواکتیو که از بمباران بیسموت توسط ذرات آلفا به دست می آید
[کامپیوتر] کامپیوتر ای تی - ( تکنولوژی پیشرفته ) که در آن ای تی به معنای پی سی آ ی تی است . نوعی رابط سخت افزاری که توسط دیسکهای یه کار می رود و یک اتصال باز شده به گذرگاه سیستم دارد .-Advanced technology
[برق و الکترونیک] آمپر دور

انگلیسی به انگلیسی

• model of ibm pc introduced in 1984
designed for use against tanks or other armored vehicles
in, on, near; indicating time or location; toward

پیشنهاد کاربران

سوای بحث phrasal verb ها،
به کاربرد این ۳ حرف اضافه توجه کنین:
۱. at: برای اشاره به مکان یا زمانی "مشخص"
۲. in: برای اشاره به داخل چیزی ( معمولا محوطه بسته )
۳. on: برای اشاره به روی چیزی
حرف اضافه at به معنای پشت
حرف اضافه at به معنای سر یا پشت زمانی استفاده می شود که موقعیت مکانی کسی پشت میز، در، پیشخوان و . . . باشد. مثلا:
at the door ( پشت در )
at the reception ( پشت میز پیشخوان )
...
[مشاهده متن کامل]

حرف اضافه at به معنای به
حرف اضافه at به معنای به برای اشاره به جهت چیزی یا کاری استفاده می شود. مثلا:
look at me ( به من نگاه کن )
she smiled at me ( او به من لبخند زد. )
در مثال اول at یعنی جهت نگاه تو به من باشد و در مثال دوم یعنی او به سمت من لبخند زد.
حرف اضافه at به معنای در
حرف اضافه at به معنای در قبل از اسم مکان می آید و نشان می دهد که چیزی یا کسی در آن مکان قرار دارد. at مکان دقیق را نمی رساند و موقعیت تقریبی را نشان می دهد. مثلا:
she's at home ( او در خانه است. )
we met at the station ( ما در ایستگاه ( همدیگر را ) ملاقات کردیم. )
at در برخی موارد معنای تقریبی ندارد و به طور کلی نشان می دهد فردی در مراسم خاصی شرکت کرده است. مثلا:
to be at a funeral ( در مراسم تشییع بودن )
to be at a wedding ( در مراسم عروسی بودن )
حرف اضافه at به معنای در
حرف اضافه at به معنای در قبل از اسم زمان می آید و نشان می دهد که چیزی در زمان خاصی اتفاق افتاده است. مثلا:
we left at 2 o'clock ( ما ( در ) ساعت دو رفتیم. )
at the end of the week ( ( در ) پایان هفته )
ما در فارسی برخی اوقات برای زمان ها از حرف اضافه در استفاده و در برخی موارد استفاده نمی کنیم: مثلا:
at the moment ( در حال حاضر )
حرف اضافه at در اینجا ترجمه شده است.
?are you free at lunchtime ( آیا وقت نهار آزادی؟ )
منبع: سایت بیاموز

در اول جمله معنی #با# میده
at this low price, the car is steal
با این قیمت پایین، ماشین دزدیه
به مقدار
At : در
مثال:. . . . At our school
معنی: در مدرسه ی ما . . . . . . .
در _ به _ نزدیک. مانند I stay at home 🏡 من در خانه میمانم
در
shiva is not very good at english

بپرس