asynchronous

/ˌeˈsɪŋkrənəs//eɪˈsɪŋkrənəs/

معنی: غیرهمزمانی، ناهمگام، غیر همزمان، غیر معاصر، مختلف الزمان
معانی دیگر: غیرهمزمان، غیر معاصر، مختلف الزمان

جمله های نمونه

1. You can customise the behavior of the Asynchronous Server and hence re - brand it by defining your own command set for . . .
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای آن، آن را دوباره علامت گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را طراحی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can customize the behavior of the Asynchronous Server and hence re-brand it by defining your own command set for invoking services.
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای فراخوانی خدمات، آن را مجدداً نام تجاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را سفارشی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای ارائه خدمات تحت نام خود انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can customise the behavior of the Asynchronous Server and hence re-brand it by defining your own command set for invoking services.
[ترجمه گوگل]شما می توانید رفتار سرور ناهمزمان را سفارشی کنید و از این رو با تعریف مجموعه دستورات خود برای فراخوانی خدمات، آن را مجدداً نام تجاری کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رفتار کارگزار غیر همزمان را طراحی کنید و از این رو آن را با تعریف فرمان خودتان برای ارائه خدمات تحت نام خود انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Three-phase asynchronous drives and regenerative braking are expected to cut energy consumption by 40 %.
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود درایوهای ناهمزمان سه فاز و ترمز احیا کننده مصرف انرژی را تا 40 درصد کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که ترمز همزمان همزمان و ترمز احیا کننده، مصرف انرژی را تا ۴۰ درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As for Asynchronous Transfer Mode switches, the company is going for customers that want private networks, rather than public telecommunications operators.
[ترجمه گوگل]در مورد سوئیچ های حالت انتقال ناهمزمان، این شرکت به جای اپراتورهای مخابراتی عمومی، به دنبال مشتریانی است که خواهان شبکه های خصوصی هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که برای سوییچ های حالت انتقال غیر همزمان، شرکت به دنبال مشتریانی است که به جای اپراتورهای تلفن همراه، به شبکه های خصوصی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Up to 48 concurrent asynchronous lines are available for printers and VDUs.
[ترجمه گوگل]حداکثر 48 خط ناهمزمان همزمان برای چاپگرها و VDU ها در دسترس است
[ترجمه ترگمان]تا ۴۸ خط همزمان همزمان برای چاپگرها و VDUs موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OTN VCAT static support bit-synchronous mapping mode and asynchronous mapping mode based on scenarios, for optimizing resources and scalability design.
[ترجمه گوگل]OTN VCAT استاتیک از حالت نگاشت بیت سنکرون و حالت نگاشت ناهمزمان بر اساس سناریوها برای بهینه سازی منابع و طراحی مقیاس پذیری پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]این روش برای بهینه سازی منابع و طراحی مقیاس پذیری همزمان، از دو حالت نقشه برداری همزمان و مد نگاشت غیر همزمان استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. AJAX cascading menu, very easy to use, realize asynchronous submission !
[ترجمه گوگل]منوی آبشاری AJAX، بسیار آسان برای استفاده، درک ارسال ناهمزمان!
[ترجمه ترگمان]منوی کرکره ای AJAX، بسیار آسان برای استفاده، درک ارسال همزمان!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Asynchronous motor is a high-order, nonlinear and strong - coupling system of multi - variables.
[ترجمه گوگل]موتور آسنکرون یک سیستم کوپلینگ چند متغیره با مرتبه بالا، غیرخطی و قوی است
[ترجمه ترگمان]موتور غیر همزمان یک سیستم کوپلینگ بالا، غیر خطی و قوی از چند متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You remember that asynchronous event handlers are guaranteed to be executed.
[ترجمه گوگل]شما به یاد دارید که کنترل کننده های رویداد ناهمزمان تضمین شده است که اجرا می شوند
[ترجمه ترگمان]شما به یاد دارید که مسئولین رویداد غیر همزمان ضمانت اجرا شدن را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The use of asynchronous data transfer requires an excessive number of buffers to send data over a TCP/IP connection.
[ترجمه گوگل]استفاده از انتقال داده ناهمزمان به تعداد زیادی بافر برای ارسال داده از طریق اتصال TCP/IP نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از انتقال داده غیر همزمان نیاز به تعداد زیاد حافظه های میانی برای ارسال داده ها در یک اتصال TCP \/ IP دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Asynchronous invocations also typically require a currently open transaction to be committed to allow the outgoing request message to become visible to the consumer to whom it is targeted.
[ترجمه گوگل]فراخوان‌های ناهمزمان معمولاً به یک تراکنش در حال حاضر باز نیاز دارند تا اجازه دهند پیام درخواست خروجی برای مصرف‌کننده‌ای قابل مشاهده باشد
[ترجمه ترگمان]دعاهای غیر همزمان همچنین به یک تراکنش باز هم نیاز دارند که باید متعهد به اجازه دادن به پیام درخواست ارسالی برای تبدیل شدن به مصرف کننده برای مصرف کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gets a value that indicates whether the asynchronous operation completed synchronously.
[ترجمه گوگل]مقداری دریافت می کند که نشان می دهد آیا عملیات ناهمزمان به طور همزمان انجام شده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]مقداری که نشان دهنده این است که آیا عملیات همزمان به طور همزمان کامل شده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Asynchronous communication mechanism is adopted to improve the efficiency and reliability in serial communication.
[ترجمه گوگل]مکانیسم ارتباط ناهمزمان برای بهبود کارایی و قابلیت اطمینان در ارتباطات سریال اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم ارتباط ناهمگام برای بهبود کارایی و قابلیت اطمینان در ارتباطات سریال مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیرهمزمانی (صفت)
asynchronous

ناهمگام (صفت)
asynchronous

غیر همزمان (صفت)
asynchronous

غیر معاصر (صفت)
asynchronous, non-synchronous

مختلف الزمان (صفت)
asynchronous

تخصصی

[سینما] ناهمزمان
[کامپیوتر] آسنکرون . غیر همزمان - متضاد همزمان ( سنکرون ) مثلا" اکثر ترمینالهای کامپیوتری انتقال داده آسنکرون را به کار می برند که در آن ترمینال یا کامپیوتر آزاد است که در هر زمان هر تعداد کارکتر را ارسال کند ( بیتهای تشکیل دهنده هر کارکتر با نرخ ثابتی ارسال می شوند اما توقف میان کارکترها ممکن است تاهر مدتی باشد )در مقابل ترمینالهای سنکرون داده را به صورت بسته های چند کارکتری ارسال می کنند . این روش ارسال سریعتر از روش ارسال اسنکرون است زیرا نیازی به بیت شروع یا بیت توقف بر روی هر کارکتر جداگانه ندارد - آسنکرون، غیر همزمان .
[برق و الکترونیک] غیر همسان
[نساجی] غیر همزمان - غیر همسرعت - نا موافق

انگلیسی به انگلیسی

• not simultaneous, not synchronous

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
نامتقارن
رویدادهایی که به طور همزمان یا با سرعت یکسان اتفاق نمی افتند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : asynchrony
✅️ صفت ( adjective ) : asynchronous
✅️ قید ( adverb ) : asynchronously
ضبط شده ( مثلا برای فیلم )
asynchronous ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ناهم زمان
تعریف: ویژگی پدیده‏هایی که در یک زمان رخ نمی‏دهند یا دورۀ زمانی یا فاز یکسان ندارند
نامتقارن
ناهمگامی
غیرهمزمانی
ناهمزمانی

بپرس