asymmetry

/ˌeˈsɪmətri//æˈsɪmətri/

معنی: عدم تقارن
معانی دیگر: ناهمودی، بی همالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or quality of having two unidentical halves; lack of balance.

- Every human face has some asymmetry.
[ترجمه گوگل] چهره هر انسانی مقداری عدم تقارن دارد
[ترجمه ترگمان] هر چهره انسانی عدم تقارن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This basic asymmetry between the genders goes right back to the difference in size of a sperm and an egg.
[ترجمه گوگل]این عدم تقارن اساسی بین جنسیت ها درست به تفاوت اندازه اسپرم و تخمک برمی گردد
[ترجمه ترگمان]این عدم تقارن اساسی بین جنس و جنس به اندازه یک اسپرم و یک تخمک در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Watch for asymmetry of eyelid blinking or evidence of lower facial muscle weakness.
[ترجمه گوگل]مراقب عدم تقارن پلک زدن پلک ها یا نشانه هایی از ضعف عضلات پایین صورت باشید
[ترجمه ترگمان]برای عدم تقارن چشم پلک زدن و یا مشاهده ضعف ماهیچه های صورت پایین را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And in that case the epistemological asymmetry which depends on it falls to the ground.
[ترجمه گوگل]و در آن صورت عدم تقارن معرفتی که به آن بستگی دارد به زمین می افتد
[ترجمه ترگمان]و در آن صورت عدم تقارن معرفت شناختی که به آن بستگی دارد به زمین می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The error stemmed from the asymmetry of the three- phase armature windings of the AC exciter is discussed and the corresponding correction method is presented.
[ترجمه گوگل]خطای ناشی از عدم تقارن سیم پیچ های آرمیچر سه فاز محرک AC مورد بحث قرار گرفته و روش اصلاح مربوطه ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]خطای ناشی از عدم تقارن سیم پیچ آرمیچر سه فاز از جریان متناوب AC مورد بحث قرار می گیرد و روش تصحیح مربوطه ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We extend the first arcsine law to an asymmetry walk model, and get its limit behavior.
[ترجمه گوگل]ما اولین قانون آرکسین را به یک مدل راه رفتن نامتقارن گسترش می دهیم و رفتار حدی آن را بدست می آوریم
[ترجمه ترگمان]ما اولین قانون arcsine را به یک مدل پیاده روی عدم تقارن تعمیم می دهیم و رفتار حدی آن را به دست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: To study the sex difference and bilateral asymmetry of palmar and plantar pattern intensity (PI) of Macaca mulatta.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تفاوت جنسیتی و عدم تقارن دو طرفه شدت الگوی کف دست و کف پا (PI) ماکاکا مولاتا
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه تفاوت جنسیتی و تقارن دو جانبه در شدت الگوی کف پا (PI)از Macaca mulatta
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Asymmetry and Markedness by Shen Jianxuan is a pioneering work which apply mark theory to the study of Chinese grammar.
[ترجمه گوگل]عدم تقارن و نشانه گذاری نوشته شن جیان ژوان اثری پیشگام است که نظریه علامت گذاری را برای مطالعه دستور زبان چینی به کار می برد
[ترجمه ترگمان]Asymmetry و Markedness توسط شن Jianxuan یک کار پیشرو است که نظریه نشانه را به مطالعه دستور زبان چینی اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. CONCLUSION: The phenomena of pressure asymmetry existed in external sphincter muscle of anus, and this kind of asymmetry formation is helpful to anus continence.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پدیده عدم تقارن فشار در عضله اسفنکتر خارجی مقعد وجود دارد و این نوع تشکیل عدم تقارن برای خودداری مقعد مفید است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پدیده عدم تقارن فشار در ماهیچه sphincter خارجی مقعد وجود دارد، و این نوع از تشکیل عدم تقارن برای مقعد مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results: Normal people displayed significant asymmetry in length of vertebral arch, with the left pedicle and lamina length being significantly greater.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: افراد عادی عدم تقارن قابل‌توجهی در طول قوس مهره‌ای داشتند که طول ساقه چپ و طول لامینا به‌طور معنی‌داری بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: افراد عادی عدم تقارن قابل توجهی را در طول قوس به نمایش می گذارند و طول چپ و طول lamina به طور قابل توجهی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion: Both the asymmetry between right and left psoas muscles and the amyotrophy or attenuation of the psoas muscle are probably the anatomical factors which lead to lumbar disc herniation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: هم عدم تقارن بین عضلات پسوآس راست و چپ و هم آمیوتروفی یا ضعیف شدن عضله پسوآس احتمالاً از عوامل آناتومیکی هستند که منجر به فتق دیسک کمر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هر دو عدم تقارن بین راست و چپ ماهیچه های psoas و یا تضعیف ماهیچه psoas احتمالا عوامل تشریحی هستند که منجر به herniation دیسک کمری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper investigates the subject-object asymmetry exhibited in topicalization in Chinese.
[ترجمه گوگل]این مقاله عدم تقارن موضوع-شیء نشان‌داده‌شده در موضعی‌سازی در زبان چینی را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی تقارن موضوع - شی که در topicalization در چین به نمایش گذاشته شد می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The extensive existence of asymmetry information not only reduces the enthusiasm of authorizer and associated medium agency, but also reduces the quality of medium agency in the market.
[ترجمه گوگل]وجود گسترده اطلاعات عدم تقارن نه تنها باعث کاهش اشتیاق مجاز و نمایندگی رسانه مرتبط می شود، بلکه کیفیت نمایندگی متوسط ​​را در بازار کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]وجود گسترده اطلاعات عدم تقارن نه تنها باعث کاهش اشتیاق of و بنگاه متوسط مربوطه می شود، بلکه کیفیت بنگاه متوسط را در بازار کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The two studies examined whether the asymmetry search of facial expression is based on configurational features.
[ترجمه گوگل]این دو مطالعه بررسی کردند که آیا جستجوی عدم تقارن بیان صورت بر اساس ویژگی‌های پیکربندی است یا خیر
[ترجمه ترگمان]دو مطالعه بررسی کردند که آیا جستجوی عدم تقارن صورت صورت براساس ویژگی های configurational است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The result of optimization shows right-and-left asymmetry of mechanism motion was greatly reduced to 1 07% in comparison with the initial mechanism.
[ترجمه گوگل]نتیجه بهینه‌سازی نشان می‌دهد که عدم تقارن راست و چپ حرکت مکانیسم در مقایسه با مکانیسم اولیه به میزان 107 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نتیجه بهینه سازی نشان می دهد که عدم تقارن و عدم تقارن در حرکت مکانیزم تا حد زیادی در مقایسه با مکانیزم اولیه به ۱ % کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم تقارن (اسم)
asymmetry, incommensurability

تخصصی

[شیمی] 1- بی تقارنی، عدم تقارن، ناهمودى، بی همالی 2- ساختمان نامتقارن ملکول (به ویژه ملکول داراى اتم کربن )
[برق و الکترونیک] نامتقارن
[نساجی] غیر متقارن - نا متقارن
[ریاضیات] نامتقارنی، بی تقارنی، عدم تقارن
[پلیمر] بی تقارن
[آمار] نامتقارنی

انگلیسی به انگلیسی

• lack of symmetry, lack of balance and proportion
asymmetry is the appearance that something has when its two sides or halves are different in shape, size, or style.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : asymmetry
✅️ صفت ( adjective ) : asymmetric / asymmetrical
✅️ قید ( adverb ) : asymmetrically
نوعی از انواع ظلم به حساب میاد و عکس تعامل ( عدل ) .
بی هارمونی اخلاقی: با تناغم طبیعت هماهنگی ندارد.
asymmetry ( شیمی )
واژه مصوب: بی تقارنی
تعریف: وضعیتی که در آن جسم هیچ نظمی ندارد و با هیچ عنصر تقارنی، مانند نقطه و محور و صفحه، نمیتوان بخشی از آن را متناظر با بخش دیگری در نظر گرفت
Information asymmetry
عدم تقارن اطلاعاتی، نا همگونی اطلاعاتی
نا همگونی
ناهماهنگی
نامتقارن

بپرس