assisted

جمله های نمونه

1. the nurse assisted the doctor
پرستار دکتر را یاری کرد.

2. I assisted him in writing his paper.
[ترجمه ] من در نوشتن کاغذ خود با او همکاری کردم
|
[ترجمه گوگل]در نوشتن مقاله به او کمک کردم
[ترجمه ترگمان]من به او کمک کردم که روزنامه اش را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have been greatly assisted by individuals and organizations.
[ترجمه گوگل]افراد و سازمان ها به ما کمک زیادی کرده اند
[ترجمه ترگمان]افراد و سازمان ها به شدت به ما کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He assisted me in the preparation of this book.
[ترجمه گوگل]او در تهیه این کتاب به من کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او به من کمک کرد تا این کتاب را آماده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The young nurse was very nervous when she assisted at her first operation.
[ترجمه گوگل]پرستار جوان در اولین عمل جراحی خود بسیار عصبی بود
[ترجمه ترگمان]پرستار جوان وقتی اولین عملیات را انجام داد خیلی عصبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nurse assisted with the preparation of the medicine.
[ترجمه گوگل]پرستار در تهیه دارو کمک کرد
[ترجمه ترگمان]پرستار با آماده کردن دارو به او کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We all assisted in mending the roof.
[ترجمه گوگل]همه ما در تعمیر سقف کمک کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همه به تعمیر پشت بوم کمک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Foreign Office officials assisted with transport and finance problems.
[ترجمه گوگل]مقامات وزارت خارجه در مشکلات حمل و نقل و مالی کمک کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات وزارت امور خارجه به حمل و نقل و مسائل مالی کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She assisted him with his English.
[ترجمه گوگل]او با زبان انگلیسی به او کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او را با انگلیسی اش همراهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We were ably assisted by a team of volunteers.
[ترجمه گوگل]تیمی از داوطلبان با مهارت به ما کمک کردند
[ترجمه ترگمان]گروهی از داوطلبان با مهارت به ما کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Local villagers assisted the doctors with the people wounded in the bus crash.
[ترجمه گوگل]روستاییان محلی با افراد مجروح در تصادف اتوبوس به پزشکان کمک کردند
[ترجمه ترگمان]روستائیان محلی با زخمی شدن افراد زخمی در تصادف اتوبوس به پزشکان کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was ably assisted by a number of other members.
[ترجمه گوگل]تعدادی دیگر از اعضا با مهارت به او کمک کردند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از اعضای دیگر با دقت به او کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Underdeveloped countries should be assisted by allowing them access to modern technology.
[ترجمه گوگل]کشورهای توسعه نیافته باید با اجازه دادن به آنها برای دسترسی به فناوری مدرن کمک شوند
[ترجمه ترگمان]کشورهای Underdeveloped باید با اجازه دسترسی به فن آوری نوین به آن ها کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dr Amid was assisted by a young Asian nurse.
[ترجمه گوگل]دکتر عمید توسط یک پرستار جوان آسیایی کمک می کرد
[ترجمه ترگمان]یک پرستار جوان اهل آسیای میانه به او کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The congregation assisted at divine service.
[ترجمه گوگل]جماعت در خدمت الهی کمک کردند
[ترجمه ترگمان]گروهی که در مراسم نماز کلیسا شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• helped, given assistance

پیشنهاد کاربران

یاری شده
معاضدت
به کمک . . . انجام گرفته
کمکی
تقویتی
کمک در مراقب های خانگی
پشتیبانی
کمک کننده
همکاری
دستیار

بپرس