asexual

/ˌeɪˈsekʃuəl//ˌeɪˈsekʃuəl/

معنی: فاقد خاصیت جنسی، غیر جنسی، بدون عمل جنسی
معانی دیگر: (گیاه شناسی - جانورشناسی) وابسته به لقاح غیر جنسی، ناگایشی، ناوابسته به مرد یا زن (مذکر یا مونث)، وابسته به هر دو جنس، فاقد قدرت جنسی یا اندام جنسی، عقیم، سترون، سرد سرشت، خنثی رویشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: asexually (adv.), asexuality (n.)
(1) تعریف: having no sex or sex organs; sexless.

(2) تعریف: produced without sexual processes.

جمله های نمونه

1. asexual clothing
لباس مردانه - زنانه

2. asexual reproduction
تولید مثل غیرجنسی

3. a juvenile period that is essentially asexual
دوران جوانی که اصولا غیر جنسی است.

4. I must say I've always found him rather asexual.
[ترجمه گوگل]باید بگویم که همیشه او را غیرجنسی می دیدم
[ترجمه ترگمان]باید بگویم که من همیشه او را کمی غیر جنسی پیدا کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their relationship was totally asexual.
[ترجمه hannah harone] رابطه شون عاطفی/بدون رابطه جنسی بود
|
[ترجمه گوگل]رابطه آنها کاملا غیرجنسی بود
[ترجمه ترگمان] رابطه شون کاملا غیر جنسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We can not, then, say that asexual reproduction is cloning.
[ترجمه گوگل]پس ما نمی توانیم بگوییم که تولید مثل غیرجنسی شبیه سازی است
[ترجمه ترگمان]پس نمی توانیم بگوییم که تولید مثل جنسی، شبیه سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wore a dove-grey Jaeger frock, discreet and asexual, but off an expensive peg.
[ترجمه گوگل]او یک لباس جیگر خاکستری کبوتری پوشیده بود، محتاط و غیرجنسی، اما از گیره ای گران قیمت
[ترجمه ترگمان]لباس خاکستری رنگی پوشیده بود، frock و غیر جنسی و غیر جنسی بود، اما از یک میخ گران بها دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moreover, with strictly asexual reproduction, mutations will inevitably accumulate.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با تولید مثل کاملا غیرجنسی، جهش ها به ناچار انباشته می شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، با تولید مثل غیر جنسی، جهش های به طور اجتناب ناپذیری انباشته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some bacterial populations are asexual: no means of exchanging genetic material exists.
[ترجمه گوگل]برخی از جمعیت های باکتری غیرجنسی هستند: هیچ وسیله ای برای تبادل مواد ژنتیکی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]برخی از جمعیت های میکروبی غیر جنسی هستند: هیچ وسیله ای برای تبادل مواد ژنتیکی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fat women are defined as undesirable, asexual, maternal, sexually desperate, rampant or repressed.
[ترجمه گوگل]زنان چاق به عنوان نامطلوب، غیرجنسی، مادری، ناامید جنسی، شایع یا سرکوب شده تعریف می شوند
[ترجمه ترگمان]زنان چربی به عنوان غیر جنسی، غیر جنسی، مادرانه، desperate، شایع یا سرکوب شده تعریف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Asexual species tend to be small and live at high latitudes and high altitudes, in fresh water or disturbed ground.
[ترجمه گوگل]گونه های غیرجنسی معمولا کوچک هستند و در عرض های جغرافیایی بالا و ارتفاعات بالا، در آب شیرین یا زمین های آشفته زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]گونه های Asexual کوچک هستند و در عرض های بالاتر و ارتفاعات بالا، در آب شیرین و یا زمین آشفته زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reproduction can also be accomplished by asexual subdivision of polyps, each polyp dividing to form two.
[ترجمه گوگل]تولید مثل را می توان با تقسیم غیرجنسی پولیپ ها نیز انجام داد که هر پولیپ به دو تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]تولید مثل می توانند با تقسیم غیر جنسی of، هر پلیپ که به شکل ۲ تقسیم می شوند، انجام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The same pattern of asexual reproduction occurs in water fleas, aphids and even a few lizards.
[ترجمه گوگل]همین الگوی تولید مثل غیرجنسی در کک های آبی، شته ها و حتی چند مارمولک نیز مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]الگوی مشابه تکثیر غیر جنسی در کک ها، شته ها و حتی چند مارمولک رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alpine flowers are often among the most asexual of flowers.
[ترجمه گوگل]گل های آلپ اغلب از غیرجنسی ترین گل ها هستند
[ترجمه ترگمان]گله ای آلپاین هم اغلب در میان the گل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thus, grass grows asexual runners to propagate locally but commits its sexually produced seeds to the wind to travel farther.
[ترجمه گوگل]بنابراین، علف دوندگان غیرجنسی را برای تکثیر محلی پرورش می‌دهد، اما دانه‌های تولید شده از طریق جنسی خود را به باد می‌سپارد تا دورتر سفر کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، علف runners غیر جنسی رشد می کند تا به طور محلی تکثیر شود، اما برای ادامه سفر، بذرهای تولید جنسی خود را به باد تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاقد خاصیت جنسی (صفت)
asexual

غیر جنسی (صفت)
asexual

بدون عمل جنسی (صفت)
asexual

تخصصی

[علوم دامی] فقدان جنسیت، نه نر نه ماده بودن.

انگلیسی به انگلیسی

• nonsexual organism, organism which does not sexually reproduce
nonsexual
something that is asexual has no sex or involves no sexual activity.

پیشنهاد کاربران

۱ _ غیر جنسی
without sex
۲ _ بی جنسگرا
not interested in sex
بی جنسیت
کسی که میل ج. نسی ندارد، علاقه ای به س. کس ندارد و به کسی ( زن یا مرد ) علاقه ی ج. نسی ندارد ( این با علاقه رمانتیکی فرق داره )
asexual ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: جنس ناگرا
تعریف: فردی که ازنظر جنسی رغبتی به مردان یا زنان یا محرک های جنسی ندارد و اصولاً فاقد رغبت و میل جنسی است
بیجنسگرا یا هیچ جنسگرا یا آمیزش ناخواه، کسی که کشش جنسی را تجربه نمی کند و می تواند از نظر عاطفی ایرومانتیک، هترورومانتیک، هومورمانتیک، بای رومانتیک و . . . باشد. Il Duce عزیز تبریک می گم چون شما یک ایسفوبیک هستید!!
بیجنسگرا یا هیچ جنسگرا یا آمیزش ناخواه ـ کسی که کشش جنسی را تجربه نمی کند و می توانند ایرومانتیک ـ
این واژه تنها در زیست شناسی کاربرد دارد.
آدمی و حیوان تنها به علت مشکلات فیزیولوژیکی یا اختلالات روانی ممکن است میل به جنس مخالف را از دست بدهند.
لطفن دست از ترجمه ی نادرست بردارید.
بدون گرایش جنسی
هیچ جنس گرا ( ایرانی )
ناجنس گرا ، جنس ناگرا
بی جنس گرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس