appropriation

/əˌproʊpriˈeɪʃn̩//əˌprəʊpriˈeɪʃn̩/

معنی: تخصیص
معانی دیگر: تصاحب، برداشتن (بدون اجازه یا مجوز)، تملک، (پول و بودجه) تخصیص، اختصاص، کنار گذاشتن، منظورکردن بودجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of appropriating, or something appropriated.
مترادف: allotment, assumption, expropriation, misappropriation, peculation
مشابه: confiscation, grab, plagiarism, seizure, stealing, take, theft, thievery, usurpation

- The appropriation of their home by the army caused hardship for the family.
[ترجمه مریم] تصاحب خانه توسط ارتش خانواده را به سختی انداخت
|
[ترجمه M] تصاحب خانه آنها توسط ارتش باعث تنگدستی خانواده شد
|
[ترجمه گوگل] تصاحب خانه آنها توسط ارتش باعث سختی خانواده شد
[ترجمه ترگمان] تصرف خانه آن ها به وسیله ارتش برای خانواده دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: legislative authorization of money for specific use.
مترادف: allotment
مشابه: allowance, appointment, apportionment, assignment, dedication

جمله های نمونه

1. appropriation ledger
دفتر اعتبارات

2. the appropriation of funds
تخصیص اعتبارات

3. the appropriation of the property of those who were against his regime
تصاحب (غیر قانونی) اموال کسانی که با حکومت او مخالف بودند.

4. The government made an appropriation of a billion for the new project.
[ترجمه گوگل]دولت برای پروژه جدید یک میلیارد تومان اعتبار اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]دولت برای این پروژه جدید یک میلیارد دلار تخصیص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They sat on appropriation plans until they were certain which way winds were blowing.
[ترجمه گوگل]آن‌ها روی نقشه‌های تخصیصی نشستند تا اینکه مطمئن شوند باد از کدام طرف می‌وزد
[ترجمه ترگمان]آن ها تا زمانی که آن ها مطمئن بودند که باد از کدام طرف می وزد، دیگر هیچ برنامه ای نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other charges include fraud and illegal appropriation of land.
[ترجمه گوگل]اتهامات دیگر شامل کلاهبرداری و تصاحب غیرقانونی زمین است
[ترجمه ترگمان]دیگر اتهامات عبارتند از کلاهبرداری و تصرف غیرقانونی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The committee approved an appropriation of £10 000.
[ترجمه گوگل]این کمیته 10000 پوند تخصیص داد
[ترجمه ترگمان]این کمیته تخصیص ۱۰۰۰۰ پوند را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Congress discussed the appropriation of $2 million for improving school buildings.
[ترجمه گوگل]کنگره در مورد تخصیص 2 میلیون دلار برای بهبود ساختمان مدارس بحث کرد
[ترجمه ترگمان]کنگره در مورد اختصاص ۲ میلیون دلار برای بهبود ساختمان های مدارس بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any lesser density makes the private appropriation of lands ineffective and the potential supply of paid labour insufficient.
[ترجمه گوگل]هر تراکم کمتری باعث می شود که تصاحب خصوصی زمین ها ناکارآمد و عرضه بالقوه نیروی کار دستمزدی کافی نباشد
[ترجمه ترگمان]هر تراکم کم تر باعث هدر دادن بخش خصوصی زمین بی اثر می شود و تامین بالقوه نیروی کار ناکافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the appropriation accounts of the Government, the distinction is almost non-existent.
[ترجمه گوگل]در حساب های تخصیصی دولت، این تمایز تقریباً وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حساب های پس انداز دولت، این تمایز تقریبا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Assuming authorization has been agreed, actual expenditures, or appropriations, are considered by the appropriation committees.
[ترجمه گوگل]با فرض موافقت با مجوز، هزینه ها یا اعتبارات واقعی توسط کمیته تخصیص در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]با فرض این که اجازه مورد موافقت قرار گرفته باشد، مخارج واقعی و یا تخصیص بودجه توسط کمیته های تخصیص مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Experience has shown that the local appropriation of this programme often requires a long process of gestation and steady, patient work.
[ترجمه گوگل]تجربه نشان داده است که تخصیص محلی این برنامه اغلب به یک پروسه طولانی بارداری و کار مداوم و صبورانه نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تجربه نشان داده است که تخصیص محلی این برنامه اغلب مستلزم فرآیند طولانی بارداری و کار مداوم و صبورانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Congress is considering a supplemental appropriation to help compensate for that loss, Moos said.
[ترجمه گوگل]موس گفت که کنگره در حال بررسی یک بودجه تکمیلی برای کمک به جبران این ضرر است
[ترجمه ترگمان]Moos گفت که کنگره در حال بررسی یک تخصیص مکمل برای کمک به جبران خسارت خسارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But local opposition groups still protest against the appropriation of their localities through this usage by political and commercial forces.
[ترجمه گوگل]اما گروه های اپوزیسیون محلی همچنان نسبت به تصاحب محلات خود از طریق این استفاده توسط نیروهای سیاسی و تجاری اعتراض می کنند
[ترجمه ترگمان]اما گروه های مخالف محلی هنوز در اعتراض به مصادره محله های خود از طریق این استفاده توسط نیروهای سیاسی و تجاری اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخصیص (اسم)
dedication, allotment, devotion, appropriation, attribution, designation, consecration

تخصصی

[حسابداری] تخصیص
[ریاضیات] اختصاص، تخصیص، ذخیره ی اختصاصی، تخصیص وجه

انگلیسی به انگلیسی

• allotment, allocation; seizure, confiscation

پیشنهاد کاربران

تصاحب
خصوصی سازی ، اختیار دادن ،
از آنِ خودسازی
ازآن خود کردن
تصرف
تملک و یا تخصیص بدون اجازه مالک یا صاحب
در حقوق به معنی وضع ید
سهم
in the advocacy of the personal appropriation of urban experience

بپرس