98 1572 100 1 applying واژه applying در جمله های نمونه 1. he was an expert both in manipulating the dialectic processes and in applying them to theologyاو در پردازش فرآیندهای دیالکتیکی و همچنین در به کار زدن آنها در الهیات استاد بود. معنی applying در دیکشنری تخصصی applying[ریاضیات] با استفاده از، با توجه به | appoint | appointing agency | appointing authority | appointment of trustee | Appolo | appollo | appollo | appollon | معنی کلمه applying به انگلیسی applying• implementing; putting to use; effecting; laying or spreading; appealing in written form applying sanctions• enacting laws, making a boycott, making restrictions applying را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران مریم کاربرد E-T به کار گیری عباس مصطفوی استعمال.تقاضا ماهور الوند درحال عمل غفور اعمال سحر کاربست مامانجون درخواست Zahra Ghasemnyia به کار بردن Zahra Ghasemnyia پشتکار به خرج دادن Zahra Ghasemnyia مراجعه کردن مناسب بودنسعی و مراقبت کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها احمد درفشدار > demystification Afsan lotfi > artifact نواب > فیمی از مجید توکلی X > shipbuilding industry سمانه سادات > project آرسس صادقی > ارج امین آریا > متغیر دانشمند > آموختی نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodامین آریاFigureDark Light محمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعپارسا میریوسفی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست رب جلیل حی داور نگون اقبال بنده پروری Horrifying نام کره ای غلتید