anticlockwise

/ˌæntiˈklɒkwaɪz//ˌæntiˈklɒkwaɪz/

رجوع شود به: counterclockwise

جمله های نمونه

1. Turn the key anticlockwise.
[ترجمه گوگل]کلید را خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]در خلاف جهت عقربه های ساعت حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cutters are opened by turning the knob anticlockwise.
[ترجمه گوگل]کاترها با چرخاندن دستگیره در خلاف جهت عقربه های ساعت باز می شوند
[ترجمه ترگمان]The با چرخاندن دستگیره در خلاف جهت عقربه های ساعت باز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turn the key in an anticlockwise direction.
[ترجمه گوگل]کلید را در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]کلید را در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turn the key anticlockwise / in an anticlockwise direction.
[ترجمه گوگل]کلید را در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]در خلاف جهت خلاف جهت خلاف جهت خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Turn the lid anticlockwise.
[ترجمه گوگل]درب را خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]در خلاف جهت خلاف جهت عقربه های ساعت را ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pump anticlockwise viewed from motor.
[ترجمه گوگل]پمپ در خلاف جهت عقربه های ساعت از موتور مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]پمپ در خلاف جهت عقربه های ساعت از موتور مشاهده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pump anticlockwise views from motor.
[ترجمه گوگل]پمپ از موتور در خلاف جهت عقربه های ساعت مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]پمپ در خلاف جهت عقربه های ساعت از موتور حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. HAGIBIS to revolve anticlockwise about the common centre of the two contributing tothe forecast period.
[ترجمه گوگل]HAGIBIS در خلاف جهت عقربه های ساعت در مورد مرکز مشترک دو کمک کننده در دوره پیش بینی بچرخد
[ترجمه ترگمان]تمایل به چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت پیرامون مرکز مشترک این دو بخش که در این دوره پیش بینی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Positive frequencies are produced by anticlockwise rotation and negative frequencies by clockwise rotation.
[ترجمه گوگل]فرکانس های مثبت با چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت و فرکانس های منفی با چرخش در جهت عقربه های ساعت تولید می شوند
[ترجمه ترگمان]فرکانس های مثبت در خلاف جهت عقربه های ساعت و فرکانس های منفی در جهت عقربه های ساعت تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stage early Pleistocene, anticlockwise rotation of Luzon arc and continent - arc collision.
[ترجمه گوگل]مرحله پلیستوسن اولیه، چرخش خلاف جهت عقربه‌های ساعت قوس لوزون و برخورد قاره قاره
[ترجمه ترگمان]مرحله پلیستوسن اولیه، چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت و برخورد کمان - قاره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For example, the challenging, rampaging storms of Turner's seascapes are, like most romantic paintings, energetically anticlockwise.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، طوفان های چالش برانگیز و بی رحمانه مناظر دریایی ترنر، مانند بسیاری از نقاشی های رمانتیک، به شدت در خلاف جهت عقربه های ساعت هستند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، طوفان های challenging و rampaging seascapes Turner مانند اغلب نقاشی های رمانتیک در خلاف جهت عقربه های ساعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This means rolling to the right with a clockwise main rotor or to the left if the rotor rotates anticlockwise.
[ترجمه گوگل]این به معنای غلتیدن به سمت راست با روتور اصلی در جهت عقربه های ساعت یا در صورت چرخش روتور در خلاف جهت عقربه های ساعت به سمت چپ است
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که در خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید و یا در جهت عقربه های ساعت بچرخانید اگر روتور خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To the northerner, the apparently clockwise movement of the Sun and the stars results from an anticlockwise rotation of the earth.
[ترجمه گوگل]در شمال، حرکت ظاهراً در جهت عقربه‌های ساعت خورشید و ستارگان ناشی از چرخش خلاف جهت عقربه‌های ساعت زمین است
[ترجمه ترگمان]برای شمالی، حرکت در جهت عقربه های ساعت خورشید و ستاره ها از خلاف جهت عقربه های ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Similar principles apply to helices: A right handed helix, moving forward, is anticlockwise and aggressive.
[ترجمه گوگل]اصول مشابهی در مورد مارپیچ ها اعمال می شود: مارپیچ راست دست که به جلو حرکت می کند، خلاف جهت عقربه های ساعت و تهاجمی است
[ترجمه ترگمان]اصول مشابهی در مارپیچ وجود دارند: یک مارپیچ دست راست، حرکت به جلو، خلاف جهت عقربه های ساعت و aggressive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper considers that Aerjin Mountain strike-slip fault structure is a huge tectonic zone with the property of left active anticlockwise and thrust nappes and ductile shear zone.
[ترجمه گوگل]این مقاله در نظر دارد که ساختار گسل امتداد لغز کوه آئرجین یک زون زمین ساختی عظیم با خاصیت سمت چپ فعال در خلاف جهت عقربه‌های ساعت و ناپ‌های رانش و ناحیه برشی شکل‌پذیر است
[ترجمه ترگمان]این مقاله در نظر دارد که ساختار خطای لغزش - لغزشی کوه Aerjin یک منطقه تکتونیکی عظیم است که در خلاف جهت عقربه های ساعت فعال در خلاف جهت عقربه های ساعت و ناحیه برشی ductile و داکتیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] پاد ساعتگرد
[ریاضیات] جهت مثبت، خلاف جهت عقربه ی ساعت، غیر ساعت وار، جهت مثلثاتی، پادساعتگرد، عکس جهت عقربه های ساعت

انگلیسی به انگلیسی

• counterclockwise, moving in a direction opposite to that of the rotation of the hands of a clock
in a direction opposite to that of the rotation of the hands of a clock
when something moves anti-clockwise, it moves in a circle in the opposite direction to the hands of a clock.

پیشنهاد کاربران

برخلاف عقربه های ساعت
خلاف جهت عقربه های ساعت
پادساعتگرد
ساعت عقربه ای

بپرس