antagonist

/ænˈtæɡənəst//ænˈtæɡənɪst/

معنی: دشمن، مخالف، رقیب، خصم، عدو، هم اورد، ضد
معانی دیگر: هم ستیز، پادستیز، حریف، پادکوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who contends or fights with another; enemy, competitor, or adversary.
مترادف: adversary, foe, opponent
متضاد: ally, supporter
مشابه: archenemy, competition, competitor, disputant, enemy, heavy, opposition, rival

- Police officers learn to defend themselves against armed antagonists.
[ترجمه گوگل] افسران پلیس یاد می گیرند که از خود در برابر مخالفان مسلح دفاع کنند
[ترجمه ترگمان] افسران پلیس نحوه دفاع از خود در برابر آنتاگونیست های مسلح را می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in literature, the hero's enemy.
مترادف: villain
مشابه: archenemy, enemy, heavy, rival

(3) تعریف: one muscle that causes movement in the opposite direction from that caused by another.
مشابه: complement, counterpart, opposite

جمله های نمونه

1. afrasiab was rustam's antagonist
افراسیاب هماورد رستم بود.

2. He hit upon a plan to defeat his antagonist.
[ترجمه گوگل]او نقشه ای را برای شکست دادن آنتاگونیست خود به کار گرفت
[ترجمه ترگمان]به نقشه ای افتاد که حریف خود را شکست دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He serves as the main antagonist of the film.
[ترجمه گوگل]او نقش آنتاگونیست اصلی فیلم را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مخالف اصلی فیلم عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His antagonist in the debate was quicker than he.
[ترجمه Peter Strahm] حریف او در مناظره از اون سریع تر بود.
|
[ترجمه گوگل]آنتاگونیست او در مناظره سریعتر از او بود
[ترجمه ترگمان]رقیب او در مباحثه با او سریع تر از او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spassky had never previously lost to his antagonist.
[ترجمه گوگل]اسپاسکی قبلاً هرگز به آنتاگونیست خود نباخته بود
[ترجمه ترگمان](اسپاسکی)هرگز قبلا به حریف خود باخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If your regular antagonist has a Chaos army and favours daemons then a Daemonslayer will do the business very nicely.
[ترجمه گوگل]اگر آنتاگونیست معمولی شما ارتش آشوب دارد و از شیاطین حمایت می‌کند، یک شیطان‌کش کار را به خوبی انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اگر حریف your ارتش هرج و مرج داشته باشد و از شیطان حمایت کند، آن وقت یک Daemonslayer کار را به خوبی انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Combination of a histamine H 2 receptor antagonist with a prokinetic agent may therefore provide an alternative treatment for reflux oesophagitis.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ترکیب یک آنتاگونیست گیرنده هیستامین H2 با یک عامل پروکینتیک ممکن است یک درمان جایگزین برای ازوفاژیت ریفلاکس ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ترکیب یک آنتی receptor histamine با یک عامل prokinetic ممکن است یک درمان جایگزین برای reflux oesophagitis فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He seems in retrospect the Mahatma's fated antagonist.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او در گذشته، آنتاگونیست سرنوشت ساز مهاتما باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او با نگاهی به رقیب بداقبال خود به گذشته نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The possible therapeutic effect of a specific receptor antagonist in inflammatory bowel disease remains to be evaluated.
[ترجمه گوگل]اثر درمانی احتمالی یک آنتاگونیست گیرنده خاص در بیماری التهابی روده هنوز باید ارزیابی شود
[ترجمه ترگمان]اثر درمانی ممکن یک آنتی گیرنده خاص در بیماری روده ملتهب باید مورد ارزیابی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mineralocorticoid receptor antagonist: An MRA can provide significant antihypertensive benefit when added to existing multi - drug regimens.
[ترجمه گوگل]آنتاگونیست گیرنده مینرالوکورتیکوئید: یک MRA می تواند مزایای قابل توجهی برای کاهش فشار خون ایجاد کند که به رژیم های چند دارویی موجود اضافه شود
[ترجمه ترگمان]رقیب گیرنده mineralocorticoid: یک MRA می تواند مزایای قابل توجهی در زمان اضافه شدن به رژیم چند دارویی موجود فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Montelukast, A Selective Cysteinyl Leukotriene Receptor 1 Antagonist, Reduces Cerulein-Induced Pancreatic Injury in Rats.
[ترجمه گوگل]Montelukast، یک آنتاگونیست انتخابی گیرنده سیستینیل لوکوترین 1، آسیب پانکراس ناشی از سرولئین را در موش‌ها کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]Montelukast، یک cysteinyl انتخابی انتخابی ۱ Antagonist، آسیب Pancreatic Cerulein - Induced را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now the antagonist whom we are all Huan cloud to believe in, the affair in quondam doesn't ambition at elevator.
[ترجمه گوگل]اکنون آنتاگونیستی که همه ما ابر هوا هستیم تا به او باور داشته باشیم، ماجرای quondam در آسانسور جاه طلبی ندارد
[ترجمه ترگمان]حال کسی که همه چیز را باور می کند، کسی که همه چیز را باور می کند این است که در آسانسور به هیچ وجه جاه طلبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The onset latencies of the antagonist trunk muscles relative to the deltoid muscle were analyzed to determine the effects of group, target height and load.
[ترجمه گوگل]زمان شروع عضلات تنه آنتاگونیست نسبت به عضله دلتوئید برای تعیین اثرات گروه، ارتفاع هدف و بار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هجوم ماهیچه های تنه مخالف نسبت به ماهیچه deltoid برای تعیین اثرات گروه، ارتفاع هدف و بار مورد تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Curcuma Longa probably include the excitant or antagonist of gastrin receptor.
[ترجمه گوگل]کورکوما لونگا احتمالاً حاوی محرک یا آنتاگونیست گیرنده گاسترین است
[ترجمه ترگمان]این شهر احتمالا شامل the یا مخالف گیرنده gastrin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دشمن (اسم)
adversary, enemy, hostile, foe, antagonist, foeman

مخالف (اسم)
alien, dissident, nonconformist, opponent, adversary, foe, antagonist, anti, dissenter, dissentient, opposer

رقیب (اسم)
adversary, antagonist, rival, competitor, corrival

خصم (اسم)
opponent, adversary, enemy, foe, antagonist, foeman

عدو (اسم)
opponent, adversary, enemy, hostile, foe, antagonist, oppositionist, assailant, contestant, gutfighter

هم اورد (اسم)
supplement, adversary, antagonist, competitor, corrival

ضد (اسم)
opponent, adversary, hostile, foe, antagonist, opposite, contrast

تخصصی

[سینما] مخالف - شخص بازی مخالف - ضد قهرمان

انگلیسی به انگلیسی

• adversary, opponent; one who opposes; (pharmacology, medicine) drug or substance that acts against or annuls the effect of another substance
your antagonist is your opponent or enemy.

پیشنهاد کاربران

هم ستیز، هم اورد، مخالف، ضد، رقیب، دشمن، روانشناسی: مخالف، ورزش: عضله مخالف
مخالف، رقیب، دشمن
opponent, adversary, competitor, contender, enemy, foe, rival
هم ستیز، هم اورد، مخالف، ضد، رقیب، دشمن، روانشناسی: مخالف، ورزش: عضله مخالف
( صفت ) هم ستیزی: 1. اشاره به ماهیچه ای است که در یک حرکت با عضله دیگر مخالفت می کند. 2. اشاره به ماده ای که با ماده دیگری مخالفت می کند ■ ( اسم ) پادکنشگر: ماده ای که از طریق گیرنده های خاص عمل می کند و مانع از عملکرد ماده دیگری می شود، اما خود اثر فیزیولوژیکی قابل مشاهده ندارد.
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐳𝐞 = خصومت ( کسی را ) برانگیختن ، مخالفت کردن
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐦 = متنفر ، مخالف ، معارض
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭 = رقیب ، حریف
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭𝐢𝐜 = ستیزه گر
𝐚𝐧𝐭𝐚𝐠𝐨𝐧𝐢𝐬𝐭𝐢𝐜𝐚𝐥𝐥𝐲 = از روی دشمنی ، از روی رقابت
antagonist 2
واژه مصوب : پادکنشگر
حوزه : علوم پایه پزشکی | علوم دارویی
تعریف : دارویی که اثر مخالف با داروی دیگر داشته باشد * پیش از این برای این اصطلاح معادل �پادکنش� به تصویب رسیده بود که بنا به پیشنهاد کارگروه علوم دارویی و موافقت کارگروه علوم پایه پزشکی و تصویب در شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در معادل فارسی تجدیدنظر شد
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : antagonize
✅️ اسم ( noun ) : antagonist
✅️ صفت ( adjective ) : antagonistic
✅️ قید ( adverb ) : antagonistically
a substance which interferes with or inhibits the physiological action of another
مفهوم آنتاگونیست به موادی اطلاق می شود که ضد مواد افیونی هستند؛ به عبارتی داروهایی هستند که اثرات مرفین و خانواده های آن را در بدن خنثی می کنند. داروهای آنتاگونیست مستقیماً روی مواد مخدر و اثرات آن تأثیر ندارند عملکرد آن ها به گونه ای است که از طریق اتصال به گیرنده ها، از جذب و یا اتصال مواد افیونی به گیرنده های عصبی جلوگیری می کنند، در این حالت هر مقدار از مواد مخدر وارد بدن شود هیچ تأثیری روی فرد از نظر نشئگی نخواهد داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/antagonist
آدم بد داستان _ شخصیت منفی داستان
نوعی لیگاند و ماده شیمیایی که به گیرنده سلول متصل می شود ولی باعث هیچ گونه پاسخ و واکنشی از سوی سلول نمی شود. آنتاگونیست تقلیدکننده عمل آگونیست در سلول است ولی با مسدود کردن محل اتصال آن مانع از اتصال و عمل آگونیست می شود یا به اصطلاح عمل را انجام می دهد ولی تأثیر نمی کند.
...
[مشاهده متن کامل]

آنتاگونیست اثرات لیگاند طبیعی را مهار می کند. لیگاند طبیعی می تواند هورمون، انتقال دهنده عصبی یا آگونیست باشد.
انواع آنتاگونیست: فارماکولوژیک - فیزیولوژیک - شیمیایی

A villain is evil, through and through. His motivations are evil and his actions are evil. An antagonist opposes the protagonist. She causes conflict with the main character.
متاسفانه اکثر پیشنهاد ها اشتباه بودن
همون طور که میدونین villain به معنای شخصیت منفی و شرور داستان هست
antagonist کسیه که معمولا مسیر مخالف قهرمان رو میره و رو به روی اون و اهداف و باور هاشه ولی الزاما کاراکتر شرور و بدی نداره
...
[مشاهده متن کامل]

( البته همیشه این طور نیست و ممکنه بعضی وقتا هم antagonist شرور باشه ولی معمولا villain این نقش رو داره )

antagonist ( پزشکی )
واژه مصوب: پادکنش 1
تعریف: 1. دارویی که اثر مخالف با داروی دیگر داشته باشد|||2. عضله‏ای که تأثیر حرکتی عضلۀ دیگر را خنثی کند
فارماکولوژی:آنتاگونیست گونه ای از دارو که با اشغال محل آگونیست ( Agonist ) در گیرنده سلول ( receptor ) فعالیت آن را محدود می کند
( شعر یا نمایشنامه یا داستانیا فیلم ) شخصیت منفی
شخصیت رو به رو قهرمان داستان
پاد قهرمان
عضله ایی که وقتی اگونیست فعاله غیر فعاله
عضله مخالف
در طرف مقابل، حریف
حریف, دشمن
شخصیت منفی داستان
پادچا
پادکُنِشگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس