alveolus

/ˌælviˈoʊləs//ˌælviˈəʊləs/

معنی: حفرهء کوچک، شش خانه، حبابچه، حفرهء دندانی
معانی دیگر: (کالبدشناسی ـ جانورشناسی)، آلوئول، حبابک، حفره ی کوچک (مثل خانه های شانه ی عسل یا حبابک های ریه)، دندان خانه، حقه، چپقک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: alveoli
(1) تعریف: a small cavity or pit, such as one of the terminal air sacs of the lungs or one cell of a honeycomb.

(2) تعریف: one of the hollows within the jawbone in which the roots of the teeth are set.

جمله های نمونه

1. Development through to L5 takes place in the alveoli and bronchi, and the adults migrate to the trachea.
[ترجمه گوگل]رشد تا L5 در آلوئول ها و برونش ها صورت می گیرد و بزرگسالان به سمت نای مهاجرت می کنند
[ترجمه ترگمان]توسعه در the و bronchi اتفاق می افتد و بزرگسالان به نای منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The alveolus edema just can be improved in 1 to 3 days with cardiotonic and diuretic therapy, so it needs follow-up radiographies in short time.
[ترجمه گوگل]ادم آلوئول را می توان در عرض 1 تا 3 روز با درمان قلبی و دیورتیک بهبود بخشید، بنابراین نیاز به رادیوگرافی های بعدی در زمان کوتاه دارد
[ترجمه ترگمان]ادم alveolus تنها می تواند در ۱ تا ۳ روز با cardiotonic و therapy diuretic بهبود یابد، بنابراین نیاز به پی گیری - در کوتاه مدت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion alveolus had induced Maxillary abberation in our animal model.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری آلوئول باعث ایجاد انحراف فک بالا در مدل حیوانی ما شده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری alveolus Maxillary abberation را در مدل animal برانگیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Around each alveolus there are capillaries, which are very small blood vessels.
[ترجمه گوگل]در اطراف هر آلوئول مویرگ هایی وجود دارد که رگ های خونی بسیار کوچکی هستند
[ترجمه ترگمان]در اطراف هر alveolus، مویرگ ها دیده می شوند که رگ های خونی بسیار کوچک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strives for the pulmonary alveolus to gasify fully, increases the cough efficiency.
[ترجمه گوگل]تلاش می کند تا آلوئول ریوی به طور کامل گازی شود و کارایی سرفه را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Strives برای the ریوی به gasify به طور کامل، بازده سرفه را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. SARS coronavirus and oxygen transfer model within alveolus tissues at the end of bronchia was established. Pathological cause of SARS was then interpreted from the engineering point of view.
[ترجمه گوگل]کرونا ویروس سارس و مدل انتقال اکسیژن در بافت آلوئول انتهای برونش ایجاد شد سپس علت پاتولوژیک سارس از نقطه نظر مهندسی تفسیر شد
[ترجمه ترگمان]مدل انتقال اکسیژن و انتقال اکسیژن در بافت های alveolus در انتهای bronchia ایجاد شد سپس علت سارس از دیدگاه مهندسی تفسیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tympanic center leaves the alveolus of one desiccate.
[ترجمه گوگل]مرکز تمپان از آلوئول یک خشک کننده خارج می شود
[ترجمه ترگمان]مرکز tympanic، حفره کوچک یکی از آن ها را خشک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every alveolus above the shoe has been ironed with thick wire, put on bootlace next can.
[ترجمه گوگل]هر آلوئول بالای کفش با سیم ضخیم اتو کشیده شده است، قوطی بعدی را روی چکمه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]هر alveolus بالاتر از کفش با یک سیم ضخیم اتو شده و در can بعدی قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Air inside an alveolus gives oxygen to blood and receives carbon dioxide from blood.
[ترجمه گوگل]هوای داخل آلوئول به خون اکسیژن می دهد و دی اکسید کربن را از خون دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]هوای داخل an اکسیژن را به خون می دهد و دی اکسید کربن را از خون دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results Allergic alveolus inflammation can lead to pleural effusion.
[ترجمه گوگل]نتایج التهاب آلوئول آلرژیک می تواند منجر به پلورال افیوژن شود
[ترجمه ترگمان]نتایج Allergic alveolus التهاب می تواند منجر به pleural pleural شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moreover alveolus clearances in transmission machine could submerge the rotor's libration so as to decrease loads' dithering.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، فضای خالی آلوئولی در ماشین انتقال می‌تواند رباط روتور را غرق کند تا انحراف بارها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این فاصله alveolus در ماشین انتقال می تواند باعث زیر آب رفتن the روتور شود تا بار dithering را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each respiratory bronchiole breaks up abundant generous alveolar ducts. A Lot of smaller and collapsed pulmonary alveolus have been observed surrounding the alveolar ducts.
[ترجمه گوگل]هر برونشیول تنفسی مجاری آلوئولی سخاوتمندانه فراوانی را می شکند تعداد زیادی آلوئول ریوی کوچکتر و فرو ریخته در اطراف مجاری آلوئولی مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]هر دستگاه تنفسی، مجاری تنفسی بسیار سخاوتمندانه ای را قطع می کند تعداد زیادی از alveolus های ریوی کوچک تر و فروریخته در اطراف مجرای alveolar مشاهده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The positive cells were predominantly scattered among the epithelium cells of lung alveolus or bronchia and monocytes of alveoli interval.
[ترجمه گوگل]سلول‌های مثبت عمدتاً در بین سلول‌های اپیتلیوم آلوئول ریه یا برونش و مونوسیت‌های فاصله آلوئولی پراکنده بودند
[ترجمه ترگمان]سلول های مثبت عمدتا در بین سلول های بافت پوششی از alveolus ریه یا bronchia و monocytes از interval alveoli پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفرهء کوچک (اسم)
alveolus

شش خانه (اسم)
alveolus

حبابچه (اسم)
alveolus

حفرهء دندانی (اسم)
alveolus

تخصصی

[زمین شناسی] کندویی، لانه زنبوری الف) در بی مهرگان، حفره یا سوراخی کوچک؛ مثلا، حفره ریز کور در Keriotheca ی بعضی از فوزولینید ها، سوراخ مخروطی در انتهای پیشین حفاظ بلمینتها، چالکی در اسکلت کلونی بریوزوآ. ب) در بی مهرگان، چاله دندان. جمع: Alveoli؛ صفت: Alveolar؛ مترادف: Alveole.

انگلیسی به انگلیسی

• pit, small cavity (as in a honeycomb); air cell in a lung; socket of a tooth

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : alveolus ✅ تلفظ واژه: al - VĒ - ō - lus ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: آلوئول، حبابچه: هر یک از کیسه های هوایی میکروسکوپی ریه ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : alveol/o
[پزشکی] آلوئول، حبابچه: هر یک از کیسه های هوایی میکروسکوپی ریه
کیسه های هوایی یا حبابک های ریه که با داشتن مویرگ های خونی در سطح خود تبادلات گاز ها را ممکن می سازد.
alveolus ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: آرَک
تعریف: حفره ای استخوانی که ریشۀ دندان در آن قرار گرفته است

بپرس