allergy

/ˈælərdʒi//ˈælədʒi/

معنی: حساسیت، حساسیت نسبت بچیزی
معانی دیگر: حساسیت (مثلا نسبت به برخی خوراک ها و گیاهان و گرد و خاک)، آلرژی، آزیر، بیزاری، انزجار، تنفر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: allergies
• : تعریف: a pathological state of extreme sensitivity to certain substances, causing respiratory difficulties, skin rashes, and other problems.

- His pollen allergy made him sneeze.
[ترجمه روشنک] حساسیتش به گرده باعث شد عطسه کنه
|
[ترجمه گوگل] آلرژی به گرده او باعث عطسه او شد
[ترجمه ترگمان] حساسیت شدید گرده او او را عطسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he had an allergy to cheese for many years
سال ها به پنیر حساسیت داشت.

2. i have an allergy to loud music
از موسیقی بلند بیزارم.

3. There is often no clear distinction between an allergy and food intolerance.
[ترجمه گوگل]اغلب هیچ تمایز واضحی بین آلرژی و عدم تحمل غذایی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد تمایز روشنی بین عدم تحمل آلرژی و غذا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This type of allergy can very occasionally be fatal.
[ترجمه گوگل]این نوع آلرژی گاهی اوقات می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]این نوع آلرژی ممکن است گاهی کشنده و مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have an allergy to cats.
[ترجمه گوگل]من به گربه حساسیت دارم
[ترجمه ترگمان] من به گربه ها آلرژی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He developed an allergy to pollen.
[ترجمه گوگل]او به گرده آلرژی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او آلرژی به گرده را گسترش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The patient had an allergy to penicillin.
[ترجمه گوگل]بیمار به پنی سیلین حساسیت داشت
[ترجمه ترگمان] بیمار به پنی سیلین حساسیت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Frequently sufferers of this kind of allergy are also sufferers of asthma.
[ترجمه گوگل]اغلب مبتلایان به این نوع آلرژی، مبتلایان به آسم نیز هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب مبتلایان به این نوع آلرژی نیز مبتلایان به آسم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hay fever is caused by an allergy to pollen.
[ترجمه گوگل]تب یونجه به دلیل حساسیت به گرده گل ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]تب Hay ناشی از آلرژی به گرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have an allergy to animal hair.
[ترجمه گوگل]من به موهای حیوانات حساسیت دارم
[ترجمه ترگمان] من به موهای حیوانات آلرژی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is the allergy tied to dairy products, for example?
[ترجمه گوگل]آیا آلرژی به عنوان مثال به محصولات لبنی مرتبط است؟
[ترجمه ترگمان]آیا آلرژی مربوط به محصولات لبنی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unless you have a specific allergy, there is no great harm in taking something to relieve an isolated headache.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه آلرژی خاصی داشته باشید، مصرف چیزی برای تسکین سردرد منفرد ضرر زیادی ندارد
[ترجمه ترگمان]اگر یک آلرژی خاص داشته باشید، آسیب زیادی به برداشتن چیزی برای تسکین سردرد isolated وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But doctors specializing in the treatment of food allergy and intolerance would disagree.
[ترجمه گوگل]اما پزشکان متخصص در درمان آلرژی و عدم تحمل غذایی موافق نیستند
[ترجمه ترگمان]اما پزشکان متخصص در درمان آلرژی غذایی و عدم تحمل اختلاف نظر داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Are there ideal cats for allergy sufferers?
[ترجمه گوگل]آیا گربه های ایده آل برای مبتلایان به آلرژی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا گربه های ایده آلی برای مبتلایان به آلرژی وجود دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Overall, the evidence suggests that IgE-mediated allergy probably can affect the brain, either directly or indirectly.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، شواهد نشان می دهد که آلرژی با واسطه IgE احتمالاً می تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر مغز تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، شواهد نشان می دهند که آلرژی غیر مستقیم ممکن است به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر مغز تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساسیت (اسم)
friction, liking, delicacy, allergy, sensitivity, sensibility, keenness, sensitometer

حساسیت نسبت به چیزی (اسم)
allergy

تخصصی

[علوم دامی] آلرژی
[بهداشت] آزیر - آلرژی - حساسیت

انگلیسی به انگلیسی

• excessive sensitivity to certain substances (i.e. animal hair or pollen) which often causes the development of respiratory problems or other symptoms
an allergy is an illness that you have when you eat, smell, or touch a substance which does not normally make people ill.

پیشنهاد کاربران

حساسیت ( allergy )
Many people have some form of allergy
بسیاری از افراد نوعی آلرژی ( حساسیت ) دارند
allergy ( پزشکی )
واژه مصوب: آلرژی
تعریف: حساسیت بیش ازاندازۀ بدن نسبت به پادگن های خاص

بپرس